آزمایشگاه جنایت جانیان

علاوه بر سیاست گرسنگی و قحطی، احتمال اجرای عملیات سنگین نظامی برای خارج کردن کارت اسرا از دستان حماس بالاست؛ حتی اگر چنین عملیاتی ناگزیر به مرگ اسرای صهیونیست منجر شود.
به گزارش مشرق، سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت:
هرآنچه صهیونیستها ادعا دارند در جریان هلوکاست برسر یهودیان توسط آلمان نازی آمده، بدتر از آن درحال وقوع در غزه است. دیدهبان حقوق بشر اروپایی ـ مدیترانهای اخیراً در گزارشی اعلام کرده که ۱۲۰۰ سالمند در نوار غزه به دلیل سیاست گرسنگی و همچنین محرومیت آنها از درمان و معاینات پزشکی، جان خود را از دست دادهاند.
در شرایطی که تعداد شهدا به ۵۹ هزار و ۷۳۳ نفر و مجروحان به ۱۴۴ هزار نفر رسیده است، احتمال بروز قحطی، حکایت از افزایش انفجاری تلفات در غزه را دارد. در صورتی که روند کنونی ادامه یابد، در مقطعی کوتاه، دهها هزار نفر دیگر کشته خواهند شد.
علاوه بر سیاست گرسنگی و قحطی، احتمال اجرای عملیات سنگین نظامی برای خارج کردن کارت اسرا از دستان حماس بالاست؛ حتی اگر چنین عملیاتی ناگزیر به مرگ اسرای صهیونیست منجر شود. سمت دیگر ماجرا اما کشتار عظیمی است که در قالب این عملیات تدارک دیده شده است.
وضعیت کلی غزه
در مناطق مرکزی و شمال جمعیت اندکی باقی ماندهاند. جمعیت این مناطق به سمت جنوب رانده شده و درحال حاضر ۲ میلیون نفر یا ۸۶ درصد جمعیت در جنوب متمرکز شدهاند.
با این وضعیت کل جمعیت شمال و مرکز به ۳۰۰ هزار نفر یا ۱۴ درصد محدود شده است. پیش از جنگ جمعیت شمال شامل بیت لاهیا و جبالیا ۷۰۰ هزار نفر و مرکز شامل دیرالبلح، المغازی و النصیرات ۳۰۰ هزار نفر بود که معادل ۴۳ درصد یا تقریباً نیمی از ساکنان غزه بود؛ نسبتی که به یک ششم کاسته شده است. هدف صهیونیستها از این نوع تخریب و راندن جمعیت، مهمتر از هرچیز سوق دادن فلسطینیها به سمت مرز با مصر بود تا بتوان آنها را به سمت این کشور و صحرای سینا آواره کرد.
هدف دوم، تخلیه جمعیتی با هدف آسانتر شدن یافتن تونلها و ذخایر تسلیحاتی حماس و تخریب زیرساختها و بافت مسکونی بدون مزاحمت و تبعات حقوق بشری بود.
هدف سوم اما به نظر میرسد تلاش برای کاستن از طول غزه و دور کردن مقاومت از شهرکهای صهیونیستنشین غلاف غزه باشد. طول غزه ۴۱ کیلومتر است که تلاش برای تخلیه جمعیتی شمال و مرکز نیمی از آن را کاهش میدهد. اگر جمعیت منطقه به طور مؤثری کاهش یابد در نتیجه امکان پرتاب خمپاره و راکتهای کوتاه برد مقاومت به شهرکهای شمال وجود نخواهد داشت. همچنین به دلیل ابعاد مسافتی و خروج راکتهای کوتاه برد از چرخه پرتاب، حملات به نوار ساحلی از اشکلون تا تلآویو دشوارتر میشود زیرا تنها تعداد معدودی راکت برد بلند قابل پرتاب بوده که به دلیل پرتاب کم، امکان رهگیری آنها بالا میرود.
هدف چهارم تلآویو تأمین زمین امن و با فاصله از نقاط تمرکز جمعیتی فلسطینیها در نوار غزه است تا بتواند بار دیگر شهرکهای صهیونیستنشین را در این منطقه برپا کند. علیرغم تلاشهای گسترده صهیونیستها اما همچنان هسته سخت جمعیتی مناطق شمال و مرکز باقی مانده و ضمن ایستادگی برای تداوم حضور، نیرو و پوشش گروههای مقاومت را تأمین میکنند.
باقی ماندن همین جمعیت در شمال و مرکز که یک سوم جمعیت پیش از جنگ است، امکان تخریب کامل زیرساختها و ساختمانهای مسکونی را از صهیونیستها سلب کرده است. تلآویو علاوه بر بمبارانها و کاهش ارسال کالا، چند ماه قبل ضمن اعلام محاصره کامل، ساکنان باقی مانده را مجرم و هدف نظامی اعلام کرد؛ اما این حربه نیز برای تخلیه کامل، کاری از پیش نبرد. در حال حاضر تمرکز جمعیتی و خدماتی بر جنوب قرار دارد؛ جایی که کمتر تخریب شده و برای سوق دادن جمعیت به سمت آن، امن اعلام شده است؛ هرچند عملیاتها در این منطقه سنگین بودهاند.
وضعیت نظامی
ارتش رژیم پس از عملیاتها، با راندن جمعیت و تخریب، سعی میکند حضور نظامی خود را در مناطق تصرف شده تثبیت کند. این تثبیت صرفاً به معنای حضور نیست، زیرا صهیونیستها در مناطق متعددی حضور دارند؛ اما استقرارشان حالت فرسایشی دارد. عملیاتهای مقاومت تلفات میگیرند و اگر عملیاتی درکار نباشد، احتمال وقوع آن و آماده باش ۲۴ ساعته، یگانها را فرسوده میکند.
در مناطق خالی از جمعیت که پاکسازی شده و با ایجاد موانع مستحکم شدهاند باید اوضاع بهتر باشد؛ اما نفوذها و عملیاتهای اخیر مقاومت باعث شده تلقی از تثبیت در این مناطق تغییر کند. پدیده مهم، تلفات سنگین در مناطق تثبیت شده است. در این مناطق نظامیان به این دلیل که فکر میکنند امنیتش برقرار شده است، آزادانه و با حفاظت کمتری فعالیت میکنند. به عنوان مثال به دلیل حجم بالای تخریبها، بولدوزرهای زیادی به غزه منتقل شدهاند که بسیاری از آنها زرهی نیستند. محل اصلی فعالیت این بولدوزرهای فاقد حفاظت مناطق تثبیت شده است. حضور این بولدوزرها در مناطق تثبیت شده و امن اشتباه نیست؛ اما نفوذ مبارزان اوضاع را تغییر داده است.
به مشکل خوردن در مناطق تثبیت شده اختلال در طرحهای استمرار حضور نظامی در غزه به دلیل ادامه یافتن روند فرسایشی ناشی از تلفات جنگ است. صهیونیستها از نظر تأمین نیرو نیز همچنان مشکلاتی دارند. حریدیها موفق شدند با فشارهای خود باعث تغییر یولی ادلشتاین، رئیس کمیته دفاعی و سیاست خارجی پارلمان شوند که موافق سربازگیری از این قشر بود.
گفته میشود رژیم برای عملیات در غزه به ۱۷ هزار سرباز اضافه نیاز دارد که محل تأمین آن سربازگیری از حریدیهاست. با این وجود حریدیها میدانند نیازهای شدید نظامی مانع از تمام شدن ماجرای سربازگیری از این قشر است.
خطرات کنونی
در حال حاضر دو خطر بزرگ غزه را تهدید میکند.
۱- استمرار فقدان سازوکار توزیع غذا و کالا:
صهیونیستها به دنبال مانور جهت خارج شدن از فشارهای بینالمللیای هستند که نسبت به وضعیت توزیع غذا اعتراض دارند. اولین اقدام صهیونیستها ایجاد ایستگاههای توزیع غذا بود که عملاً به تلههای مرگ تبدیل شدند. آمارها نشان میدهد ۸۰۰ نفر در صفهای غذا کشته شدهاند. رژیم ادعا میکند با شلوغ شدن صفها، افراد حاضر در صفها به شکل خطرناکی به سمت مواضع نظامی منحرف و نزدیک شدهاند و از این رو شلیک به آنها طبق اصول صورت گرفته است.
سوءاستفاده از صفهای غذا برای آزار و کشتار مردم باعث شد این روش به ضدخود تبدیل شده و حتی اعتراضات به وضعیت غذایی را ارتقا دهد. برای رهایی از فشارهای کنونی، قرار است با مدیریت طرفهای بینالمللی ارسال هوایی کالا اجرایی شود که پیش از این نیز در چند مقطع اجرایی شده و اثر چندانی نداشته است. در این روش، کالا با چتر از هواپیماهای ترابری بر فراز غزه رها میشوند. محل فرود این بستههای بزرگ ساحل غزه است تا به مناطق مسکونی آسیب نرسد؛ اما باعث فرود بخش مهمی از کمکها در دریا میشود؛ اتفاقی که اثرات کم ارسال هوایی کالا را نشان میدهد.
دلیل این اثر کم نادیده گرفتن نظام توزیعی است. تا پیش از این آژانس امداد و کاریابی فلسطینیان وابسته به سازمان ملل متحد که به آنروا موسوم است، وظیفه توزیع کمکها را برعهده داشت. این سازمان تخصصی، با سابقه و با تعداد نیروهای کافی بود و به دلیل شناخت غزه و تمرکز بر آسیبدیدگان، کمکها را به دقت توزیع میکرد.
بدون سازوکار صحیح توزیع، کمکها به سرقت میروند و بسیاری که از مناطق فرود کمکها دور هستند قادر به دسترسی نخواهند بود. همچنین افراد و خانوادههای آسیب دیدهای وجود دارند که کمکها باید به دست آنها رسانده شوند زیرا خود توان تحرک کافی ندارند. حتی اگر برفرض حجم کمکها افزایش یابد و سازوکار توزیع مناسبی وجود نداشته باشد، ورود کالا برای اغلب مردم سودمند نخواهد بود.
۲- خارج کردن کارت اسرا با فشار نظامی:
جامعه رژیم تحت تأثیر اسرای باقی مانده در غزه ملتهب است و در ماه ۲۲ام جنگ نشانهای از تمایل برای آزادسازی آنها از طریق یک توافق پایدار دیده نمیشود. این مسئله نشان میدهد صهیونیستها و آمریکا بر عملیات نظامی تمرکز خواهند کرد. هرچند اغلب اسرا از طریق توافق آزاد شدهاند؛ اما در چند نوبت عملیات نظامی نیز انجام شده است.
به دلیل پیچیدگی این عملیاتها، موارد خاص آن با مشارکت کماندوهای آمریکایی انجام شدهاند؛ از جمله عملیات در اردوگاه نصیرات. امروز هم صهیونیستها نیازمند حضور مستقیم آمریکا خواهند بود، زیرا ابعاد عملیات بزرگ است. تعداد اسرا به ۵۰ نفر میرسد که آزادسازی آنها نیازمند طراحی عملیاتی بزرگ است که در آن تعداد بالایی کماندو به کار گرفته میشوند.
یگانهای کماندویی رژیم به دلیل طولانیشدن جنگ توان کافی اجرای عملیات را ندارند. از سوی دیگر تعداد نفرات و توانمندی آنان در سطح یگانهای آمریکایی نیست.
لازمه اجرای چنین عملیاتی بمباران گسترده برای گشودن مسیر و عقبنشینی امن است. در نتیجه اگر در عملیات النصیرات ۴۰۰ نفر برای آزادسازی ۴ اسیر کشته شدند، در هجوم بعدی با توجه به تراکم بالای جنوب، تعداد کشتهها بالاتر خواهد بود. از نگاه آمریکا و رژیم، این کشتار عظیم با توجیه آزادسازی اسرا مشروع جلوه خواهد کرد.