آیا هند میتواند چین بعدی باشد؟
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی چین و ماچین مطلبی با طرح این پرسش منتشر کرد که؛ آیا هند میتواند چین بعدی باشد:
بنا به دلایلی که در ادامه ذکرشان خواهد رفت، میتوان چنین اظهار داشت که تبدیل شدن هند به کشوری پیشرو به همان معنایی که چین امروز تجربه میکند، تا حدود زیادی غیرقابل انجام است.
برخورداری چین از نیروی کار نسبتاً ارزان پس از انجام اصلاحات اقتصادی، شاهد آن بودیم که نیروی کار صنعتی در چین با نیروی کار گرانتر در ایالات متحده، آلمان و سایر کشورهای غربی رقابت میکرد؛ حتی نیروی کار در سایر مناطق درحال توسعه بسیار گرانتر از نیروی کار در چین بود.
وجود چین بهعنوان قدرتی رقیب امروزه اگر هند بخواهد جای چین را بگیرد، به ناچار باید با قدرت بلامنازع این کشور درحال صعود رقابت کند؛ وضعیتی که خود چین از آن مبرا بود.
جایگاه کمنظیر چین در زنجیره ارزش چین با برخورداری از وسعت سرزمینی نسبتاً زیاد و وجود نابرابری در برخی از مناطق داخلی موفق شده است تا برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر، جایگاه خود را در زنجیره ارزش حفظ کند. نکنه قابل توجهی که در این خصوص وجود دارد آن است که کشورهای دیگر زمانی به ردههای بالای زنجیره ارزش حرکت میکنند، تولیدات سطح پایین به خارج از کشور منتقل میشود؛ این در حالی است که در چین مناطق داخلی وجود دارد که درآمد سرانه آنها حدود دو تا سه برابر کمتر از مناطق ساحلی است. در چنین شرایطی، با افزایش دستمزدها در مناطق ساحلی، بسیاری از خطوط تولید و مونتاژ به داخل کشور منتقل میشوند. ماحصل سیاست مذکور، نهتنها ظهور کارخانهها و قطبهای صنعتی جدید در غرب کشور بوده است، بلکه همین موضوع موجب شده تا امروزه چین به صورت همزمان هواپیما، جتهای جنگنده، هوش مصنوعی، بیوفناوری، اسباب بازی، کالاهای چرمی، منسوجات و مواردی از این دست را تولید کند.
بروز دگردیسی در سیاست و تجارت جهانی واقعیت آن است که ما امروزه با دنیای جهانی شده بسیار فاصله گرفتهایم. به بیانی دقیقتر، تجارت و سرمایهگذاری خارجی دیگر مانند دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ میلادی مورد تشویق قرار نمیگیرد.
در چنین فضایی، افرادی همچون دونالد ترامپ نظم ایجاد شده در عرصه تجارت جهانی را مخدوش کردهاند که این موضوع به نوبه خود تاثیرات ژرفی بر جریانهای سرمایهگذاری بر جای گذاشته است. با افزایش عدم قطعیت، سرمایه تمایل به فرار از بازارهای نوظهور و جریان یافتن به سمت پناهگاههای امن در شمال جهان دارد. بنابراین، روشی که چین در دهه ۹۰ میلادی و آغازین سالهای هزاره جدید میلادی در حوزه تجارت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی در پیش گرفت به احتمال زیاد تا یکی دو دهه آینده برای هند قابل دسترسی نباشد.
کنترل بخش زیادی از بازار مصرف در دست چین در طول دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ میلادی که چین روند صعودی قابل توجهی را تجربه کرد، بسیاری از اقتصادهای غربی در وضعیت نامناسبی قرار داشتند. در چنین فضایی چین موفق شد بسیاری از تقاضاهای ایجاد شده را پاسخ دهد و از این رهگذر، زمینههای رشد خود را حتی پس از بروز بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ تداوم بخشد.
امروزه نیز چین با علم به اینکه بخش زیادی از زنجیره تأمین در داخل کشورش قرار دارد، بخش زیادی از رشد صادرات محور خود را به سمت بازارهای داخلی سوق داده است. بنابراین، بسیاری از تقاضاهای جدید ایجاد شده در فضای داخلی چین بدون نیاز به جهان خارج توسط خود صنایع چینی تولید و مصرف خواهد شد که این موضوع دامنه حرکتی هند را نیز محدود میکند.
با توجه به انگارههای مورد اشاره، میتوان چنین اظهار داشت که تصور اینکه هند به چین بعدی تبدیل شود ـ اگر منظور تکرار مسیر چین باشد ـ امری بیهوده است؛ زیرا مسیر طی شده توسط چین را نمیتوان به سادگی پیمود. با این حال اگر منظور حضور هند در سطح جهانی به شیوه خودش باشد، آن بحث دیگری است که جای بحث دارد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.