از چالش تا چاره؛ کشاورزی پیشرو درمان بحران آب؟

کشاورزان پیشرو با نوآوری و فناوریهای نوین، گامهای مهمی در بهبود بهرهوری و سازگاری با کمآبی برداشتهاند اما پشت این موفقیتها نکاتی است که شاید مسیر آینده را پیچیدهتر کند.
به گزارش مشرق، در چند سال اخیر بحران آب به یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی کشور تبدیل شده است، در این میان بخش کشاورزی بیش از ۸۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر را به خود اختصاص میدهد. در این شرایط کشاورزان پیشرو میتوانند الگویی برای بهرهوری در کشاورزی باشند، «نادر حیدری و سعید مرید» در مقالهای با عنوان «بررسی و تحلیل مدیریت کشاورزان پیشرو و ظرفیت آنها در سازگاری با تغییر اقلیم و کمبود آب در کشاورزی»(۱) به این موضوع پرداختهاند. در ادامه گزیدهای از آن را میخوانیم.
بحران آب زیر تیغ توسعه بیبرنامه و تغییر اقلیم
نادر حیدری و سعید مرید در ابتدا به چالشهای ساختاری و اقلیمی در بحران آب کشاورزی ایران پرداختهاند. نویسندگان با تاکید بر اینکه رشد جمعیت، توسعه نامتوازن کشاورزی و تقاضای بیرویه برای آب در دهههای اخیر موجب فشار شدید بر منابع آب کشور شده، زمینه شکلگیری بحران را تبیین میکنند. علاوه بر این پدیده تغییر اقلیم با کاهش بارش، افزایش دما و تبخیر بیشتر باعث تشدید این بحران شده است. در نتیجه افت سطح آبهای زیرزمینی، خشکیدگی رودخانهها، تالابها و دریاچههایی چون ارومیه و هامون به وضوح دیده میشود.
کشاورزان پیشرو معمولاً به عنوان الگو و مروج فناوریهای نوین در بخش کشاورزی شناخته میشوند و نقش مهمی در اشاعه نوآوریها بین دیگر کشاورزان ایفا میکنند
نویسندگان معتقدند که در چنین شرایطی، نظام حکمرانی آب ناکارآمد است و برای مقابله با بحران باید از ۲ رویکرد مکمل استفاده کرد: یکی «تسکین» از طریق کاهش انتشار گازهای گلخانهای و دیگری «سازگاری» از طریق اقدامات محلی برای کاهش آسیبپذیری و بهرهبرداری از فرصتهای اقلیمی جدید. این بخش از مقاله سعی دارد نشان دهد که مسأله آب در کشاورزی صرفاً یک مشکل طبیعی یا اقلیمی نیست بلکه ریشهای عمیق در ساختارهای مدیریتی، سیاستگذاریهای بخشی و نبود راهبردهای یکپارچه دارد.
شاخصهای انتخاب کشاورز پیشرو در ایران
نویسندگان معتقد هستند که مفهوم «کشاورز پیشرو» در ایران به کشاورزانی اطلاق میشود که با وجود محدودیتهای کلی آب، خاک و شرایط اقلیمی، به واسطه دانش، مهارت، تجربه، همت و تلاش خود موفقتر از سایر کشاورزان عمل کرده و عملکرد محصول آنها در واحد سطح، حتی تا چند برابر کشاورزان معمولی بیشتر است. در تعاریف جدیدتر این کشاورزان به عنوان «کشاورزان نوآور» شناخته میشوند و مزارع تحت مدیریت آنها «مزارع نوآوری» نامیده میشود. این کشاورزان معمولاً در شرایطی فعالیت میکنند که محدودیت شدید آب یا مالی برای هزینهکرد ندارند اما با استفاده از فناوریهای نوین، مدیریت صحیح منابع آب و خاک و روشهای علمی و تجربی، بهبود عملکرد و بهرهوری را به دست میآورند.
شاخصها و معیارهای مرتبط با شناسایی و انتخاب کشاورزان پیشرو در کشور شامل موارد متعددی است که به طور خلاصه عبارتند از:
-اهمیت و استراتژیک بودن محصول تولیدی از نظر امنیت غذایی، صادرات و ارزآوری
-توجه به توسعه پایدار کشاورزی و حفظ محیط زیست
-مشارکت در طرحهای زیربنایی و پروژههای محوری وزارت جهاد کشاورزی
-رعایت بهرهوری منابع محدود (آب، خاک، انرژی، نهادهها)
-گستردگی محصول و تعداد بهرهبرداران مرتبط
-فعالیت در حوزههای ترویجی، تحقیقی و آموزشی
-کاهش ضایعات و افزایش ارزش افزوده محصولات
-رعایت اصول فنی و علمی در مراحل مختلف تولید و مصرف بهینه نهادهها
-بهکارگیری سیستمهای نوین آبیاری و حفاظت از منابع آب
نویسندگان مقاله حاضر بر این باورند که این شاخصها گاهی بسیار گسترده و آرمانگرایانه هستند و ارزیابی آنها به شکل کیفی صورت میگیرد که ممکن است از توان واقعی کشاورزان پیشرو خارج باشد. همچنین بهرهوری آب و پایداری منابع آبی که باید محور اصلی ارزیابی باشند، کمتر به صورت دقیق مورد توجه قرار گرفتهاند. در نهایت، کشاورزان پیشرو معمولاً به عنوان الگو و مروج فناوریهای نوین در بخش کشاورزی شناخته میشوند و نقش مهمی در اشاعه نوآوریها بین دیگر کشاورزان ایفا میکنند.
کشاورزان پیشرو؛ قهرمانان بیسروصدای سازگاری با خشکسالی
بخش دیگر مقاله حاضر به بررسی نقش و عملکرد کشاورزان پیشرو در سازگاری با کمبود آب و تغییر اقلیم اختصاص دارد. حیدری و مرید در این بخش نشان میدهند که کشاورزان پیشرو، علیرغم محدودیتهای موجود در منابع طبیعی، زیرساختی و نهادههای کشاورزی، توانستهاند با استفاده از دانش بومی، فناوریهای جدید و مدیریت دقیق، عملکرد قابل توجهی در تولید داشته باشند. این کشاورزان با استفاده از روشهایی مانند آبیاری نوین، مدیریت رطوبت خاک، انتخاب ارقام مقاوم، اصلاح تقویم زراعی، مبارزه بیولوژیک با آفات و بهرهگیری از الگوهای کشتی مناسب توانستهاند علاوه بر تولید بالا، بهرهوری آب را نیز افزایش دهند.
با این حال مقاله تأکید میکند که اگرچه بهرهوری آب در مزارع این کشاورزان بالاتر رفته اما به دلیل نبود سیاستهای کلان اصلاحی و ضعف نظام حکمرانی منابع آب، این بهرهوری الزاماً به صرفهجویی واقعی در آب منجر نمیشود. نویسندگان در ادامه به چند نمونه از کشاورزان پیشرو و نوآوری در مدیریت مزرعه اشاره میکنند.
نمونههایی موفق از کشاورزی نوآورانه و پیشرو
۱-باغ زیتون فدک در شرایط کمآبی و تغییر اقلیم
مطالعه مزرعه فدک در استان قم که با مساحتی حدود ۱۲۰ هکتار عمدتاً به کشت باغات زیتون میپردازد، نشاندهنده نمونهای موفق از کشاورزی نوآورانه و پیشرو در کشور است. این مزرعه با بهرهگیری از دانش تجربی و علمی کشاورز، بهرهوری آب و تولید محصول زیتون به طور قابل توجهی بالاتر از میانگین کشوری است. انتخاب دقیق ارقام سازگار زیتون، بهبود حاصلخیزی خاک از طریق افزودن مواد آلی و روشهای ابتکاری برای مقابله با سرمازدگی، از عوامل کلیدی موفقیت این مزرعه است.
علاوه بر این تنوع محصول و منابع درآمدی، استفاده بهینه از منابع موجود مثل مالچ گیاهی و بقایای کشاورزی و به کارگیری فناوریهای نوین مانند ایستگاه هواشناسی و سیستمهای آبیاری پیشرفته از ویژگیهای بارز این کشاورز پیشرو است. این تجربه نشان میدهد که نوآوری، تلاش مستمر و بهرهگیری از دانش بهروز میتواند کشاورزی پایدار و مقاوم در برابر محدودیتهای آب و اقلیم را ممکن سازد.
۲-نوآوری در کشاورزی کمآب حاجیآباد
مزرعه نمونه حاجیآباد در استان هرمزگان با مدیریت کشاورزی پیشرو که از اصفهان به منطقه مهاجرت کرده، توانسته در شرایط گرم و خشک و با منابع آب محدود، بهرهوری قابل توجهی در تولید محصولات کشاورزی داشته باشد. این مزرعه حدود ۶۰ هکتار زمین ملکی و ۳۵۰ هکتار اراضی استیجاری دارد که عمده کشت آن شامل گندم، جو، ذرت، صیفیجات، نخیلات و مرکبات است.
استفاده از روشهای نوین آبیاری تحت فشار به ویژه آبیاری قطرهای نواری (تیپ)، باعث کاهش مصرف آب و افزایش چشمگیر بهرهوری شده است، به طوری که رکوردهایی بیش از ۲ برابر میانگین کشوری برای گندم و جو به دست آمده است. همچنین اصلاح و بهبود خاک با انتقال خاک مرغوب، استفاده از کود حیوانی و کود سبز (گیاه ماش) برای افزایش حاصلخیزی و کاهش شوری خاک از دیگر اقدامات کلیدی کشاورز است.
توجه به تنوع محصول و تولید ارگانیک بهویژه محصولات گلخانهای با کیفیت بالا و صادرات آنها به کشورهای همسایه، همراه با همکاریهای تحقیقاتی با جهاد کشاورزی نشاندهنده رویکرد جامع و خلاقانه این کشاورز پیشرو در مقابله با چالشهای کمآبی و تغییر اقلیم است.
۳-مزرعه نمونه چناران: پیشگام در کشاورزی کمآب با نوآوری در آبیاری و کشت پاییزه چغندرقند
مزرعه نمونه چناران با وسعت حدود ۴۰۰ هکتار در خراسان رضوی به عنوان نمونهای موفق در مقابله با کمآبی و تغییر اقلیم شناخته میشود. محصولات اصلی این مزرعه شامل گندم، جو، کلزا، چغندرقند، ذرت و پیاز است.
این مزرعه به ویژه با استفاده از کشت پاییزه چغندرقند که به عنوان روشی نوین و کممصرف در مصرف آب مطرح است، توانسته عملکرد بالایی (حدود ۷۵ تا ۱۳۰ تن در هکتار) با مصرف آب بسیار کم (حدود ۱۲ هزار مترمکعب در هکتار) داشته باشد. همچنین استفاده از آبیاری قطرهای نواری (تیپ) در کشت ذرت، همراه با افزودن اسید فسفریک به آب آبیاری باعث کاهش شوری خاک و افزایش عملکرد شده است.
از دیگر اقدامات مهم در این مزرعه میتوان به خاکورزی حفاظتی با استفاده از چیزل به جای گاوآهن و برگشت بخش زیادی از بقایای گیاهی به خاک برای حفظ رطوبت و افزایش حاصلخیزی خاک اشاره کرد. همکاری و تحقیقات با سازمان جهاد کشاورزی منطقه نیز در جهت انتخاب ارقام مناسب و توسعه فناوریهای کشاورزی در این مزرعه صورت میگیرد.
۴-سازگاری کشاورزان پیشرو مرودشت و خرامه با تغییر اقلیم
در استان فارس در حوضه آبریز طشک بختگان، کشاورزان پیشرو در مناطق مرودشت و خرامه به منظور مقابله با چالشهای تغییر اقلیم به خصوص کمآبی و شوری منابع آب، تغییراتی مهم در الگوی کشت و روشهای مدیریت آب انجام دادهاند.
این کشاورزان به جای کشت محصولات پرآببر مانند گندم به سمت کشت محصولات کمآب و اقتصادیتر مانند گیاهان دارویی (خاکشیر، زعفران، شیرین بیان، گلرنگ، زیره)، گیاهان روغنی (کلزا) و توسعه باغات انجیر نیمهدیم روی آوردهاند. کشت گلرنگ دیم به تازگی جواب داده و به الگوی کشت اضافه شده است.
همچنین طرحهای آبخیزداری شخصی برای تغذیه منابع آب زیرزمینی و شیرینسازی آب شور برای کشت گلخانهای در حال گسترش است. استفاده بیشتر از مواد آلی و کمپوست برای افزایش مقاومت به کمآبی و بهبود خاک دیگر اقدام مهم منطقه است.
از آموزش تا ابتکار: راهبردهای کشاورزان پیشرو برای مقابله با کمآبی
نویسندگان مقاله حاضر بر اساس نتایج بازدیدهای میدانی و بررسی مزارع کشاورزان پیشرو به این نتیجه رسیدند که توان مدیریتی و خلاقیت فردی کشاورزان از کلیدیترین عوامل موفقیت در سازگاری با چالشهای تغییر اقلیم و کمآبی به شمار میرود. این امر نشاندهنده اهمیت بالای آموزش و ارتقای توان فنی و تخصصی بهرهبرداران برای بهبود مدیریت مزرعه است.
کشاورزان پیشرو با نگرش مثبت به استفاده از فناوریهای نوین کشاورزی به ویژه فناوریهای آبیاری تحت فشار و نوین نقش مؤثری در بهینهسازی مصرف آب و افزایش بهرهوری داشتهاند. علاوه بر این کشاورزان پیشرو اهمیت ویژهای به حفظ حاصلخیزی خاک از طریق استفاده گسترده از کودهای آلی و سبز میدهند.
مطالعات نشان میدهد که دانش فنی و سطح تحصیلات بالاتر موجب آگاهی بیشتر کشاورزان پیشرو نسبت به نقش کودهای سبز در بهبود نگهداری آب در خاکهای سبک و ارتقای پایداری کشاورزی میشود. همچنین بهرهگیری این کشاورزان از دادههای هواشناسی، پیشبینیهای اقلیمی و نتایج تحقیقات کاربردی، ابزار مهمی برای تصمیمگیری بهتر و بهینهسازی مدیریت مزرعه به شمار میرود.
محدودیتها و چالشهای اصلی کشاورزان پیشرو
نگاه کوتاهمدت و عدم توجه به پایداری منابع آبی: اکثر کشاورزان پیشرو حفظ منابع آب را مسئولیت دولت میدانند و شخصاً برنامهای برای مدیریت بلندمدت منابع ندارند. در نتیجه اقدامات آنها بیشتر بهرهبرداری حداکثری است تا حفاظت از منابع.
فقدان مشارکت جمعی و ضعف تشکلها: تمایل بسیار کمی برای تشکیل انجمنهای آببران یا اقدامات جمعی دیده میشود. این مسئله بخشی به فرهنگ غالب و بخشی دیگر به نبود بسترهای مناسب نهادی و حمایتی از سوی دولت بازمیگردد.
با وجود برخی اقدامات خوب در زمینههای زیر ضعفها و خلأهای جدی مشاهده شده است:
– اجرای طرحهای منطقهای سازگاری
– بهبود سامانههای پایش و پیشآگاهی
– استفاده مجدد از آب و مدیریت چرخه آن
– ایجاد بازار آب و نظام تبادل حقابه
– افزایش نفوذ و نگهداشت آب باران
– بهرهبرداری از ارقام مقاوم به خشکی
– گسترش بیمههای کشاورزی مرتبط با خشکسالی
– حفظ رطوبت و کربن خاک، بیخاکورزی و مقابله با فرسایش خاک
– افزایش کارایی مصرف کود و مدیریت عناصر غذایی
– سازگاری کشاورزان عمدتاً از نوع خودجوش و بدون تغییر در ساختار تولید است. رفتار کشاورزی گذشته با ابزار جدید ادامه یافته و تغییر الگوی کشت یا کاهش سطح زیرکشت، تنها در شرایط بحرانی و بدون طرح بلندمدت انجام شده است.
مشکلات ساختاری و اقتصادی: ناپایداری در قیمت محصولات، تعرفهها، عدم حمایت بانکی و نبود سیاستهای تشویقی باعث شده است که سرمایهگذاری در کشاورزی پایدار توجیه اقتصادی نداشته باشد و انگیزه لازم ایجاد نشود.
نقش و عملکرد دولت: سیاستهای دولتی بیشتر بر ترویج فناوریهای آبیاری مدرن (قطرهای، زیرسطحی، گلخانه و…) متمرکز است اما توجه کافی به مدیریت جامع منابع آب، سازگاری منطقهای، تعادلبخشی برداشت آب و حمایت از تشکلهای مردمی نشده است.
تحقیقات نشان دادهاند که صرف استفاده از فناوریهای جدید بدون مدیریت درست تخصیص و بهرهبرداری نمیتواند بحران آب را به طور پایدار حل کند.
تحقیقات نشان دادهاند که صرف استفاده از فناوریهای جدید بدون مدیریت درست تخصیص و بهرهبرداری نمیتواند بحران آب را به طور پایدار حل کند
جمعبندی
نتایج مقاله حاضر نشان میدهد: تعریف دقیق و علمی از کشاورز پیشرو در کشور هنوز وجود ندارد و نیاز به توسعه مفهومی و پژوهشی دارد.
کشاورزان پیشرو پتانسیل بالایی برای الگوبرداری در استفاده بهینه از منابع و افزایش بهرهوری، بهویژه بهرهوری آب دارند اما بهرهوری بیشتر آنها به معنی صرفهجویی واقعی در مصرف آب نیست. آنها با استفاده از فناوریها و نوآوریها حداکثر استفاده از آب را میکنند که منجر به افزایش سطح زیرکشت و کشت محصولات پرآب اما اقتصادی میشود. این رفتار به دلیل نبود مکانیزمهای کنترلی، بازار تبادل آب، تشکلهای هماهنگ بین کشاورزان و عدم توجه به پایداری منابع آب و خاک است.
کشاورزان پیشرو به صورت فردی به دنبال سود و درآمد فعلی هستند و نگاه بلندمدت به پایداری منابع ندارند که البته انتظار بیش از حد از آنها بدون حمایت و مقررات دولت درست نیست. وظیفه دولت است که با نظاممند کردن نظارت و تنظیم مقررات (مانند نظارت بر برداشت آب، رعایت حقابهها، تعدیل پروانهها، برخورد با متخلفین) کشاورزان را به سمت کشاورزی پایدار هدایت کند. همچنین شاخصها و معیارهای تعیین کشاورز پیشرو هنوز دقیق، یکپارچه و استاندارد نشدهاند و تعریف علمی و عملی آن نیاز به کار بیشتری دارد.
پیشنهادها:
– تبدیل اظهارات کیفی کشاورزان به زبان علمی و فنی توسط محققان و مروجان.
– انجام آزمایشهای مستقل برای صحتسنجی آمارهای تولید و مصرف آب.
– توسعه و نهادینهسازی نظامهای تنظیم مقررات، پایش و نظارت بر برداشت آب و بهرهبرداری پایدار.
– ایجاد بازار آب، توسعه تشکلها و سازماندهی کشاورزان برای همکاری جمعی در حفظ منابع آب.
– اصلاح قوانین مرتبط با بهرهبرداری آب و کشاورزی با ایجاد ضمانتهای اجرایی و حمایت قانونی قوی.
– توجه به مقیاس هیدرولوژیکی و منطقهای در ارزیابی صرفهجویی و پایداری منابع آب؛ صرفهجویی در سطح مزرعه کافی نیست.
– فراهم کردن زیرساختهای سختافزاری، نرمافزاری و مالی برای حمایت از کشاورزی پایدار و سازگاری با تغییر اقلیم.
– ضرورت نگاه جامع و ملی به موضوع امنیت آبی و کشاورزی پایدار.
پینوشت
۱- نادر حیدری، سعید مرید، بررسی و تحلیل مدیریت کشاورزان پیشرو و ظرفیت آنها در سازگاری با تغییر اقلیم و کمبود آب در کشاورزی، تحقیقات منابع آب ایران، سال ۲۰، شماره۳، ۱۴۰۳: صص ۳۹- ۵۷.
منبع: ایرنا