تاریخ دیدنی چگونه تاریخ ندیدنی ها شد؟ / تغییر بنیادین در ماهیت تاریخهای / «تاریخ فرهنگی چیست؟»؛ سفری به دنیای پشت پرده تاریخنگاری

امروزه دامنه نگارش تاریخ فرهنگی بسیار گسترده شده و تعداد عناوین مهم اینگونه، چنان زیاد است که حتی اشاره به نام آنها ممکن نیست. امروزه تاریخ کتابخوانی، تاریخ بوها، تاریخ اشکها، تاریخ وسایل و مادیات، تاریخ بدن، تاریخ کتابها، تاریخ اندیشهها و … نوشته میشود، تاریخهایی که جوانب گوناگونی از زندگی گذشته را به ما نشان میدهد. تاریخ فرهنگی سویههای کمتر آشنای واقعیت را برجسته میکند و بر روابطی تاکید مینهد که عموما مغفول ماندهاند.
گروه اندیشه: مقاله زیر به قلم محمدحسن ابوالحسنی در صفحه اندیشه روزنامه اعتماد منتشر شده است که مروری بر کتاب «تاریخ فرهنگی چیست؟» نوشته پیتر برک مورخ معاصر انگلیسی است . این مقاله سیر تکامل این شاخه از تاریخنگاری را از آغاز تا امروز بررسی میکند. تاریخ فرهنگی، که در ابتدا یک جریان حاشیهای و غیرسیاسی بود، به تدریج با الهام از انسانشناسی و نظریات متفکرانی چون فوکو و الیاس، به شاخهای مهم و متنوع از تاریخنگاری تبدیل شده است. این رویکرد برخلاف تاریخنگاری سنتی که بر وقایع کلان و سیاسی تمرکز داشت، به جنبههای خرد، غیرسیاسی و روزمره زندگی مردم میپردازد. نویسنده با اشاره به آثار پیشگامانی مانند یاکوب بورکهارت و یوهان هویزینگا، تاریخ فرهنگی را به عنوان تلاشی برای درک «روح زمان» معرفی میکند. سپس، با ذکر نمونههایی از آثار مهم مانند «فرآیند تمدن» نوربرت الیاس و «قتل عام گربهها» رابرت دارنتون، نشان میدهد که چگونه این شیوه تاریخنگاری، با بهرهگیری از مفاهیمی چون سندشناسی و تحلیل نشانهها، به سراغ مسائل مغفول مانده و روایتهای مردمی رفته است.در نهایت، مطلب تاکید میکند که تاریخ فرهنگی امروز، به واسطه نظریههای نو و رویکردهای میانرشتهای، دامنه وسیعی پیدا کرده و به موضوعاتی مانند تاریخ بوها، اشکها، و بازنماییها میپردازد. مقدمه روزنامه اعتماد بر این نوشته تاکید دارد که کتاب پیتر برک ما را «با یکی از مهمترین و قویترین جریانهای تاریخنگاری معاصر آشنا میکند. این کتاب توسط نعمتالله فاضلی و مرتضی قلیج ترجمه و در سال ۱۳۸۹ توسط پژوهشکده تاریخ اسلام چاپ شده است. برخی از کتاب های پیتر برک که به فارسی ترجمه شده اند مثل: «تاریخ اجتماعی معرفت»، «اندیشه مونتنی»، «تاریخ و نظریه اجتماعی» و «انقلاب تاریخی فرانسه». در متن حاضر، رئوس مطالب کتاب «تاریخ فرهنگی چیست؟» بیان شده و برخی از آثار مهم در تاریخ فرهنگی معرفی شدهاند و تلاش شده تا جایگاه مهم تاریخ فرهنگی توضیح داده شود.» این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
****
خرد، از پایین و غیرسیاسی
این پرسش که تاریخ فرهنگی چیست؟ میتواند کلی و گیجکننده به نظر برسد و در واقع تاریخ فرهنگی، عنوانی گسترده است که شامل زیرگونههای متفاوتی از تاریخنگاری میشود. مسلما تاریخ فرهنگی با تاریخنگاری سنتی متفاوت است؛ برای قرنها، نگارش تاریخ عمدتا دو ویژگی داشت: الف) کلان و از بالا بود یعنی توسط مورخان درباری و دولتی نوشته شده و یک روایت کلان از موضوعی مهم را عرضه میکرد و ب) عموما سیاسی بود یعنی به وقایع مهم سیاسی میپرداخت. اما ریشههای تاریخنگاری فرهنگی را میتوان به یاکوب بورکهارت و یوهان هویزینگا رساند. بورکهارت با نگارش کتاب فرهنگ رنسانس در ایتالیا (۱۸۶۰) یک مطالعه جامع درباره خلقیات و روحیات، زبان، ادبیات، دین، سیاست و «فضای روحی» ایتالیا در عصر طلایی رنسانس عرضه کرد. بخش اول این کتاب، با عنوان «دولت همچون اثر هنری» یکی از مطالعات درخشان راجع به سرآغاز دولت مدرن است. تاریخ فرهنگی در آن زمان همانند هگل به دنبال یافتن «روح زمان» بود یعنی میخواست بداند چه اندیشهها و حالات ذهنی و اخلاق و آیینهایی، مردم هر سرزمین را به چیزی که هستند، بدل میکند. بورکهارت به عنوان سرآمد این جریان، به شکلی شهودی و بر اساس علاقه شخصی به مطالعه پرداخته و راجع به دورههای تاریخی مختلف به نگارش پرداخت. او درباره فرهنگ یونان باستان، روم در زمان کنستانتین کبیر و ایتالیای رنسانس کتاب نوشت. همچنین تاملات او راجع به تاریخ و تاریخنگاری همچنان خواندنی است. یوهان هویزینگا، مورخ هلندی نیز با نگارش کتاب خزان قرون وسطی (the waning of middle ages) در سال ۱۹۱۹ یکی دیگر از پایههای تاریخ فرهنگی را گذاشت. وی به دنبال ترسیم ریخت و صورتی بود که حیات مردم قرون وسطی در آن میگنجید.
بورکهارت و هویزینگا هر دو هنرمندان غیرحرفهای بودند و برای شناساندن بهتر هنر در اعصار مختلف، به تالیف این کتب دست زدند. بنابراین نقش هنر در این کتب برجسته است. با وجود اهمیت و سترگی کار این دو تن، تاریخ فرهنگی در انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم یک جریان حاشیهای در تاریخنگاری آلمانی ماند، چراکه در آن زمان نگارش عینی و پوزیتیویستی تاریخ براساس اسناد و آرشیوها اهمیت بیشتری داشت. تا به اینجا میتوان فهمید که تاریخ فرهنگی در آغاز یک ابداع آلمانی بود و سنتهای انگلیسی و فرانسوی تاریخنگاری با این سنت متفاوت بودند. مثلا سنت فرانسوی تاریخ، برای مدتها به مفهوم تمدن (civilization) به جای فرهنگ علاقه داشت و چنانکه میدانیم فرنان برودل، مورخ فرانسوی، به تحقیق جامعی درباره تمدن اروپایی و مدیترانهای دست زد که حاصل آن اثر سترگ تمدن و سرمایهداری بود. با این همه، تاریخ فرهنگی به تدریج جای خود را در تاریخنگاری فرانسوی هم باز کرد، البته بسیار دیرهنگام. امروزه، روژه کارتیه در فرانسه از جمله مورخان فرهنگی است که ریشههای فرهنگی انقلاب فرانسه (۱۹۹۱) را در واکنش به کتاب کلاسیک ریشههای فکری انقلاب فرانسه (۱۹۳۳) اثر دنیل مورنه نوشته است.
فرآیند تمدن
نوربرت الیاس با نوشتن فرآیند تمدن (۱۹۳۹)، گامی مهم در تاریخ فرهنگی برداشت. او با تاثیرپذیری از ماکس وبر و زیگموند فروید، به فرآیند پیدایش فرهنگ شرم و خویشتنداری در آغاز عصر مدرن میپردازد. او بیان میکند که کسب تمدن تا حد زیادی نیازمند تغییر در روحیه قرون وسطایی و لگام نهادن بر میل جنسی بوده است. الیاس ریشههای رفتار مودبانه در آغاز عصر مدرن را پیگیری کرده و آن را به ظهور دولتهای جدید ارتباط میدهد.
ابی واربورگ (aby warburg) فرزند یکی از ثروتمندان آلمانی بود که میراث خانوادگی را به برادرش بخشید و نقش مهمی در اشاعه تاریخ فرهنگی داشت. او مطالعات گستردهای در تاریخ، هنر، ادبیات و انسانشناسی انجام داده و تلاش کرد مرزهای سخت و پایدار میان رشتههای مختلف را -که به دستان پلیسهای اندیشه کشیده شده- محو کند. واربورگ درباره گستره وسیعی از تاریخ، از یونان باستان تا اروپای قرن هفدهم، مطالعات مفصلی انجام داد.یکی از مفاهیم مهم وی، قالب (schema) است یعنی چارچوبی که هر داستان، خاطره و اثر هنری در آن معنی مییابد. قالبهای ذهنی در فرآیند شناخت بسیار اثرگذار هستند. ارنست رابرت کورتیوس (Ernst Robert Curtius) از مفهوم قالبها در کتاب ادبیات اروپایی و قرون وسطای لاتین (۱۹۴۸) بهره گرفت. ارنست گامبریچ نیز در کتاب هنر و خیال (۱۹۶۰) به گستردهترین شکل، به مفهوم قالب (schema) فرهنگی نزدیک شده است. ارنست کاسیرر و اروین پانوفسکی هم از مطالعات واربورگ تاثیر پذیرفتند. کاسیرر، فلسفه صورتهای سمبلیک را نوشت و پانوفسکی راجع به شمایلنگاری مطالعات مفصلی انجام داد. پانوفسکی با نگارش کتابی به نام معماری گوتیک و فلسفه مدرسی به ارتباط تنگاتنگی که سبک معماری گوتیک با فلسفه قرون وسطایی دارد، اشاره کرد. پانوفسکی بیان کرد که در قرن دوازدهم و سیزدهم، معماری گوتیک و فلسفه مدرسی (به خصوص در شخص توماس آکوئیناس) در حوالی پاریس به اوج خود میرسند.
به تدریج نگارش تاریخ فرهنگی در انگلستان نیز مورد توجه قرار گرفت. در دهه ۱۹۳۰ تاریخ فرهنگی و فکری در بریتانیا عموما خارج از دانشکدههای تاریخ نوشته شد؛ مثل: پیشینه قرن هفدهم (۱۹۳۴) اثر باسیل وایلی (basil willey)، تصویر جهان الیزابتی (۱۹۴۳) اثر ای.ام.دبلیو. تیلیارد (E.M.W. tillyard) و انگلستان دوران ویکتوریا (۱۹۳۶) اثر جی.ام یانگ (G.M. young) .
تاریخ اجتماعی هنر (۱۹۵۱) اثر آرنولد هاوزر نیز نقش مهمی در روشن ساختن ارتباط بین هنر و ساختار اجتماعی داشت. هاوزر بین هنر و تضاد اجتماعی و طبقاتی ارتباط برقرار کرده و از «رمانتیسیسم به عنوان جنبش طبقه متوسط» سخن گفت و همینطور از رابطه بین «عصر فیلم» و «بحران نظام سرمایهداری». جدای از کتابهای تاریخی نامبرده، آرتور لاوجوی، فیلسوف امریکایی در سال ۱۹۴۰ مجله تاریخ اندیشهها (journal of the history of ideas) را منتشر کرد، مجلهای که با در پیش گرفتن یک رویکرد میانرشتهای مقالاتی در زمینه تاریخ، هنر، ادبیات و فلسفه منتشر ساخت. این مجله هنوز هم منتشر میشود.
در سالهای میانه قرن بیستم به مفهوم فرهنگ نقدهای مهمی وارد شد که مهمترین آنها از سمت مارکسیسم بود؛ مثلا ادوارد تامپسون فرهنگ را واژهای زمخت میپنداشت که اجزا را در هم میآمیزد و اختلافات و گوناگونیها را پنهان میکند. مارکسیستها همچنین مورخان فرهنگی را متهم کردند که بیش از حد ذهنی هستند و رابطهای با شالودههای اقتصادی و اجتماعی برقرار نمیکنند. این نقد تقریبا درست است چنانکه بورکهارت و هویزینگا به بنیانهای اقتصادی دورهای که مطالعه میکنند، توجه چندانی ندارند. این انتقادها زمینه را برای تغییر ساختاری تاریخ فرهنگی گشود و آن را به سمت انسانشناسی و ارتباط بیشتر با زمینههای اجتماعی و فلسفی سوق داد.
چرخش به سوی انسانشناسی
پس از نقدهایی که در میانه قرن بیستم به تاریخ فرهنگی وارد شد، این سبک تاریخنگاری به سوی انسانشناسی جهش یافت. از دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ شاهد پیوند عمیق میان تاریخ فرهنگی و انسانشناسی هستیم. در میان انسانشناسان مطرح، پژوهش مارسل موس درباره هدیه، ایوانز-پریچارد درباره جادو، مری داگلاس در مورد پاکی و خلوص و پژوهش کلیفورد گیرتس درباره جزایر بالی مورد توجه مورخان قرار گرفتهاند. همینطور رویکرد ساختارگرای کلود لوی-اشتراوس که در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در اوج شهرتش بود، مورد توجه برخی مورخان فرانسوی مثل ژاک لوگوف (Jacques le goff) و امانوئل لو روا لدوری (Emmanuel leroyladurie) قرار گرفت. لوگوف متخصص تاریخ قرون وسطای اروپا بود و درباره جنبههای مختلف قرون وسطی کتاب نوشت: از روشنفکران قرون وسطا (۱۹۵۷) تا تاریخ خیال در قرون وسطا (۱۹۸۵) . لوگوف در تولد اروپا (۱۹۶۴) ریشههای فرهنگی، سیاسی و دینی اروپای امروزی را در اروپای قرون وسطی جستوجو میکند؛ داستان کتاب از فروپاشی امپراتوری روم آغاز شده و تا قرن پانزدهم ادامه مییابد و در این بین جنبههای مهمی از فرهنگ اروپا شرح داده میشود.
میتوان مثالهای زیادی از تاثیر انسانشناسی بر تاریخ فرهنگی را ذکر کرد؛ مثلا کیت تامس (keiththomas) یکی از مورخان پرکار آکسفوردی در کتاب دین و زوال جادو (۱۹۷۱) از کارهای ایوانز-پریچارد تاثیر پذیرفته است.
مری داگلاس، انسانشناس، پژوهشی میدانی در آفریقا انجام داد و کتاب خلوص و خطر (۱۹۶۶) را نگاشت. این کتاب مبنایی برای تحقیقات تاریخی ناتالی دیویس (nataliedavis) درباره جنگهای مذهبی فرانسه در قرن شانزدهم قرار گرفت.
کلیفورد گیرتس یکی از انسانشناسانی است که تحقیقاتش به شکل گسترده الهامبخش بوده است. گیرتس رویکرد تفسیری در مطالعه فرهنگها را در پیش گرفته و مثلا به جنگ خروسها در جزایر بالی به عنوان یک نمایش فلسفی مینگرد. جنگ خروسها توسط گیرتس همچون یک خوانش بالیایی از زندگی بالیایی نگریسته شده و مثل یک متن مورد تفسیر قرار گرفته است. رویکرد گیرتس، توسط رابرت دارنتون مورد بهرهبرداری قرار گرفت. دارنتون که به اروپای عصر روشنگری و به خصوص فرانسه قرن هجدهم علاقه دارد، صاحب تالیفات فراوانی درباره زمینه اجتماعی روشنگران فرانسوی و مساله چاپ کتاب است. دارنتون در قتل عام گربهها (۱۹۸۴) داستان جالب توجهی را که در اسناد تاریخی یافته، نقل کرده و تفسیر میکند. در دهه ۱۷۳۰، کارگران یک چاپخانه در پاریس که از صدای جیغ گربهها در آزارند، برنامهای برای به تله انداختن آنها میریزند و پس از گرفتن گربهها آنها را طی یک مراسم خاص محکوم کرده و اعدام میکنند. این برنامه موجبات سرگرمی کارگران را فراهم میکند. دارنتون به ما نشان میدهد که این مراسم چه معنایی میتوانسته داشته باشد و در عین حال بر فاصله میان ما و فرهنگ طبقاتی قرن هجدهم تاکید میکند.
تاریخ خرد یا جزیینگر
از دهه ۱۹۷۰، شکل متفاوتی از تاریخنگاری ظهور کرد که با نام یک مورخ فرانسوی یعنی امانوئل لوروا لدوری و چندین مورخ ایتالیایی (کارلو گینزبورگ، جیووانی لوی) گره خورده است. تاریخ خرد (micro-history) واکنشی به تاریخهای کلان اقتصادی و اجتماعی بود که تنها به روایت روندهای کلی میپرداخت. تاریخ خرد بر نمونههای کوچک و جزیی انگشت گذاشته و تمامی اسناد و مدارک موجود پیرامون آنها را زیر ذرهبین گذاشت. دو کتاب در مطرح شدن تاریخ خرد مهم بودند: یکی مونتیو (۱۹۷۵) اثر لوروا لدوری و دیگری پنیرها و کرمها (۱۹۷۶) اثر کارلو گینزبورگ. مونتیو تصویری از یک روستای کوچک در جوار کوههای پیرنه فرانسه و دویست نفر ساکن آن در قرن چهاردهم میلادی ترسیم میکند. ساکنان این روستا به ارتداد محکوم شده و مورد تفتیش عقاید قرار گرفتند و کتاب حاضر تلاش میکند تا روند این بازجویی را ترسیم کند. پنیرها و کرمها، یک آسیابان ایتالیایی در قرن شانزدهم را موضوع بررسی قرار داده است؛ منوکیو آسیابانی خودآموز بود که با علاقه کتابهای در دسترسش را میخواند و بر مبنای آنها فلسفه و دیدگاهی شخصی نسبت به عالم عرضه کرد؛ او معتقد بود که عالم شبیه یک قطعه پنیر است که کرمها درون آن میلولند. منوکیو هم تحت تفتیش قرار گرفت. بازخوانی داستان او از این جهت جالب است که نحوه مطالعه و تفسیر مطالب را از دید یک انسان طبقه فرودست نشان میدهد.
گوناگونی بیشتر
علاوه بر پژوهشهای انسانشناسان، در سالهای اخیر توجه مورخان به چهار نظریهپرداز جلب شده که افقهای تازهای را در تاریخ فرهنگی رقم زدهاند به حدی که مفسران از ظهور تاریخ فرهنگی نو (new cultural historyیا به اختصار NCH) سخن به میان آوردهاند. میخاییل باختین یکی از نظریهپردازان زبانشناسی و نقد ادبی است که وقتی کتاب وی با نام رابله و دنیای او (۱۹۵۶) به انگلیسی و فرانسوی ترجمه شد، توسط مورخان مورد استفاده قرار گرفت. ایدههای او درباره کارناوال، زبان بازار، رئالیسم مضحک و تاجگذاری در مطالعات تاریخی مختلف به کار رفته است. همینطور نوربرت الیاس با وجود نقدهای فراوانی که به کتاب فرآیند تمدن وارد شده، منشا اثرات بسیار بوده است. استفاده او از مفاهیم مدنیت، آستانه خجالت و احساس شرم و معذب بودن در تواریخ فرهنگی دیگر به مباحث جالبی انجامیده است.میشل فوکو و پیر بوردیو از دیگر نظریهپردازانی هستند که مفاهیمشان در تاریخ فرهنگی نو مورد استفاده گسترده قرار گرفته.
تاریخ بازنماییها
میشل فوکو، مورخان را به خاطر برداشت خشک و سادهشان نسبت به واقعیت سرزنش میکرد و عقیده داشت تاریخ انسانی، بیانگر چارچوبهای مفهومی است که با قدرت در ارتباطند. در این دیدگاه، وقایع تاریخی، پدیدههای ساده و تکینه نیستند، بلکه با ساختار ذهنی انسان ارتباط دارند. پیرو این نگرش، ژرژ دوبی (georgesduby) در انضباط سهگانه (۱۹۷۸) به ساختار جامعه قرون وسطی پرداخته و سه طبقه عمده در جامعه آن زمان را نام میبرد: کسانی که عبادت میکنند، کسانی که میجنگند و کسانی که کار میکنند؛ به عبارت دیگر سه قشر روحانی، اشراف و «طبقه سوم». تقسیمبندی جامعه به این سه طبقه یک پیشامد ساده نیست، بلکه بازنمایی ساختار قدرت در جامعه قرون وسطایی است.ژاک لوگوف نیز با نگارش تولد برزخ (۱۹۸۱) چرایی و چگونگی پیدایش ایده برزخ در ادبیات مذهبی قرون وسطی را بررسی میکند و این پدیده را در بطن تغییرات اجتماعی و دینی زمان قرار داده است. در زبان انگلیسی، کتاب بندیکت اندرسون به نام اجتماعات خیالی (۱۹۸۳) در زمینه بازنمایی ملیت و ناسیونالیسم بسیار مهم و اثرگذار بوده است.
امروزه دامنه نگارش تاریخ فرهنگی بسیار گسترده شده و تعداد عناوین مهم اینگونه، چنان زیاد است که حتی اشاره به نام آنها ممکن نیست. امروزه تاریخ کتابخوانی، تاریخ بوها، تاریخ اشکها، تاریخ وسایل و مادیات، تاریخ بدن، تاریخ کتابها، تاریخ اندیشهها و … نوشته میشود، تاریخهایی که جوانب گوناگونی از زندگی گذشته را به ما نشان میدهد. تاریخ فرهنگی سویههای کمتر آشنای واقعیت را برجسته میکند و بر روابطی تاکید مینهد که عموما مغفول ماندهاند.
۲۱۶۲۱۶
کد خبر 2104356
- خرید ارزان بلیط هواپیما از 900 ایرلاین رزرو ارزان 1.5 میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین 50 کشور در کوتاهترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
-
تاریخ دیدنی چگونه تاریخ ندیدنی ها شد؟ / تغییر بنیادین در ماهیت تاریخهای / «تاریخ فرهنگی چیست؟»؛ سفری به دنیای پشت پرده تاریخنگاری