قحطی و گرسنگی در تاریخ یهود/ چگونه خداوند ۹ سبط از اسباط دوازدهگانه یهود را منقرض کرد؟

[سخن خداوند دربارۀ قوم یهود:] و گوشت پسرانشان و گوشت دخترانشان را به ایشان خواهم خورانید و در محاصره و تنگی، که دشمنانشان بر ایشان خواهند آورد، هر کس گوشت همسایه خود را خواهد خورد.
به گزارش مشرق، صهیونیستها، با هدف کوچ دادن و نابودی مردم غزه، از ورود آب و غذا به این باریکه جلوگیری میکنند.
یادداشت ذیل به این بهانه، ماجرای قحطیهای تأدیبی خداوند در تاریخ یهود را کاوش کرده است؛ قحطیهایی که حتی به آدمخواری نیز منجر شدهاند.
******
وقتی حضرت یوسف(ع) به وزارت کشاورزی مصر رسید، در سال نخست قحطی، برادرانش برای خرید گندم به مصر رفتند اما او را نشناختند. آنها برای خرید گندم مدت هجده روز راه را طی میکردند تا از کنعان به مصر برسند. در سال دوم قحطی که نوبت سومِ آمدنِ برادران بود، یوسف(ع) خودش را به آنها معرفی کرد و گفت که باید با خانواده به مصر بیایند، زیرا این قحطی تا هفت سال ادامه خواهد داشت. اما آنها بعد از اتمام قحطی، به فلسطین سرسبز بازنگشتند. چرا؟ چون فهمیدند که خداوند سبحان، آنها را به مدت چهارصد سال یا چهار نسل به مصر تبعید کرده است. لذا همۀ برادران یوسف(ع)، در مصر مردند و خاک شدند. اما جنازۀ حضرت یعقوب، بعد از وفاتش به فلسطین برده و در کنار جدش حضرت ابراهیم(ع) دفن شد.
خداوند دانای حکیم، در زمانی که ابراهیم(ع) را در فلسطین منزل میداد، این مسئله را به او پیشگویی کرده بود که به زودی نسل وی، از این زمین مبارک تبعید خواهند شد و چهارصد سال بعد، یا در پشت چهارم، به اینجا باز خواهند گشت. به این نقل در تورات کنونی توجه فرمایید:
۱۳ پس [خداوند] به اَبرام [= ابراهیم] گفت: یقین بدان که ذُریت تو در زمینی که از آن ایشان نباشد، غریب خواهند بود، و آنها را بندگی خواهند کرد، و آنها چهارصد سال ایشان را مظلوم خواهند داشت. ۱۴ و بر آن امتی که ایشان بندگان آنها خواهند بود، من داوری خواهم کرد. و بعد از آن با اموال بسیار بیرون خواهند آمد. ۱۵ و تو نزد پدران خود به سلامتی خواهی رفت، و در پیری نیکو مدفون خواهی شد. ۱۶ و در پشت چهارم بدینجا خواهند برگشت [سفر پیدایش ۱۵/ ۱۳ تا ۱۶]
علت تبعید این بود که زمین مقدس، جای گناه کردن نیست و اگر ساکنانش به گناهان آلوده شوند، خداوند آنها را تأدیب و اخراج خواهد فرمود و زمین را از ایشان خواهد گرفت.
این موضوع را حضرات یعقوب(ع) و یوسف(ع) در وصیتهای خود قبل از رحلت در مصر، برای بنیاسرائیل تأکید کرده بودند که خدای تعالی بالاخره آنها را به زمین فلسطین بازخواهد آورد. و اصولاً وعدۀ معروف به «ارض موعود»، از اینجا پدید آمد:
و یوسف، برادران خود را گفت: من میمیرم، و یقیناً خدا از شما تفقد خواهد نمود، و شما را از این زمین، به زمینی که برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب قسم خورده است، خواهد برد. [پیدایش ۵۰/ ۲۴]
در مدت اسارت بنیاسرائیل در مصر، آه و زاری مؤمنان و آرزوی آنها برای بازگشت به فلسطین، باعث شد که مدت تبعید قوم، به لطف خدای تعالی به ۲۳۰ سال کاهش یابد. طبق آنچه در روایات شیعه مذکور است، خداوند حکیم ۱۷۰ سال از این مدت را بر بنیاسرائیل بخشید و آنها را به راهنمایی موسی و هارون از مصر بیرون آورد تا به فلسطین داخل کند. از اینجا بود که قوم بنیاسرائیل، به «یهود» مسمی شدند؛ زیرا حضرت موسی(ع) آنها را همچون گلهای گوسفند، «روانه» و «هدایت» کرده بود. چنانکه فرمود: ﴿والذین هادوا ـ بقره/ ۶۲﴾.
در میانۀ راهِ رسیدن به فلسطین، حضرت موسی(ع) چهل روز معتکف شد و کتاب عظیم الشأن تورات که دستور العمل سکونت مؤمنانه در فلسطین بود، از خدای تعالی دریافت کرد. هشدارهای مهمی در این کتاب به یهودیان داده شده بود. از جمله اینکه قادر متعال، فقط دو نوبت به آنها مهلت خواهد داد تا در سرزمین مقدس زندگی کنند. و سپس خداوند تعالی، خودش آنها را تأدیب و از آن سرزمین بیرون خواهد کرد و عقبۀ ایشان را منقطع خواهد ساخت. این موضوع در تورات کنونی به قوت و به کرّات، مذکور است. چنانکه به یهود میفرماید که خداوند به توسط بلاهای متعدد، آنها را تنبیه و تبعید و نابود خواهد کرد و خودش از ایشان انتقام خواهد گرفت.
تنبیهات خداوند برای یهود، در چهار دسته پیشگویی شدهاند:
۱. قحطی و گرسنگی
۲. قتل و غارت و شمشیر دشمنان
۳. بیماریهای جدیدی که داروی آنها شناخته نیست
۴. حیوانات درندهای که خداوند از کوه و دشت، بر شهرهای آنها گسیل خواهد داشت
یکی از آن مواردی که هر چهار عقوبت در آن مذکور آمده، این سخن در کتاب حزقیال نبی است:
۲۱ پس خداوند یهوه چنین میگوید: چه قدر زیاده وقتی که چهار عذاب سخت خود یعنی شمشیر و قحط و حیوان درنده و وبا را بر اورشلیم بفرستم تا انسان و بهایم را از آن منقطع سازم [حزقیال، باب ۱۴].
متأسفانه باید گفت که یهودیان از آن دو مهلت، به طور صحیح استفاده نکردند و قادر متعال، بلاهای مذکور را بر آنها نازل فرمود.
هشدارهای خداوند تعالی، در همین نسخه تورات رایج، خواندنی و تکاندهنده هستند (نگا. سفر تثنیه، بابهای ۲۷ تا ۳۱). خلاصهای از این هشدارها در ابتدای سورۀ هفدهم قرآن نیز مذکورند (إسراء/ ۱ تا ۹). بر خلاف آنچه برخی مفسران پنداشتهاند، این دو عقوبت قبل از ظهور اسلام بر سر یهود نازل گشتهاند تا به زندگی آنها در سرزمین مقدس پایان دهد.
بیشتر بخوانید:
آیا دو عقوبت یهود در سورۀ إسراء تحقق یافته است؟
در تورات کنونی و عهد عتیق، اخبار فراوانی دیده میشوند که از ضدیت خداوند با یهودیان مفسد خبر میدهند و جزئیاتی از فساد و تباهی این قوم را بازگو میکنند. نقل این اخبار از کتب یهود و استدلال با آنها، همان روش «جدال احسن» است که قران کریم به ما مسلمانان سفارش فرموده، و یگانه روشی است که در مباحثه با اهل کتاب میتوان در پیش گرفت. آنجا که میفرماید:
وَ لاَ تُجَادِلُوا أهْلَ الْکِتَابِ إلاَّ بِالَّتِی هِیَ أحْسَنُ إلاَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ (عنکبوت/ ۴۶).
با اهل کتاب، مجادله (مباحثه) نکنید مگر به طریق نیکوتر [یعنی با استفاده از سخنان صحیحی که آنها قبول دارند]، بجز ظالمان آنها [زیرا که قصد فهمیدن ندارند].
بنابراین ما در ادامه، تاریخ قحطی و گرسنگیهای یهود را از تورات رایج و عهد عتیق بازگو میکنیم تا برای خود آنها نیز حجت باشد که برایشان یادآوری شود که طبق تورات کنونی، خود خداوند حکیم بزرگترین دشمن شریرانِ این قوم و مهمترین یهودستیز است؛ خدایی که با انواع بلاهای مختلف، ۹ سبط از اسباط دوازدهگانۀ یهود را منقرض نموده، تا میزان شرارت و فساد در جهان، بیش از اندازه نشود.
شلاق قحطی و گرسنگی بر سر یهود
بیش از دو ماه است که دولت غاصب صهیونیست با ممانعت از ورود آب و غذا به غزه، قصد دارد تا مردم مسلمان آن را به تدریج نابود کند. ان شاء الله که این آرزو برای آنها سر نخواهد گرفت. نکته در این است که یهودیان در گرسنگی دادن به مردم غزه، از کار خداوند تقلید کردهاند. زیرا که خداوند تعالی، قحطیهایی را ایجاد کرد و به اجدادشان گرسنگیهایی چشاند تا اشرار آنها را بکشد. و این بلا، مجزا از شمشیر دشمنان، بیماری وبا و حملۀ حیوانات درنده بود.
در کتاب پنجم تورات به نام «سفر تثنیه»، حضرت موسی(ع) آیندۀ قوم یهود را پیشگویی میکند. در ۱۴ بند نخست، در خصوص آیندۀ خوب و مؤمنانه آنها صحبت شده، اما ۵۲ بند بقیه، از شرارت یهود و عقوبتهای خداوند سخن رفته است؛ عقوبتهایی برای نابودی و انقراض یهود از طریق ایجاد بیماریهای متعدد، تسلط دشمنان، قحطی و گرسنگی. این هشدارها قبل از ورود یهود به ارض مقدس، به آنها ابلاغ شده است:
۱۵ و اما اگر آواز یهُوَه خدای خود را نشنوی تا هوشیار شده، همة اوامر و فرایض او را که من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری، آنگاه جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را خواهد دریافت. ۱۶ در شهر ملعون، و در صحرا ملعون خواهی بود. ۱۷ سبد و ظرف خمیر تو ملعون خواهد بود. ۱۸ میوة بطن تو و میوة زمین تو و بچههای گاو و برههای گلة تو ملعون خواهد بود. ۱۹ وقت درآمدنت ملعون، و وقت بیرون رفتنت ملعون خواهی بود. ۲۰ و به هر چه دست خود را برای عمل نمودن دراز میکنی، خداوند بر تو لعنت و اضطراب و سرزنش خواهد فرستاد تا به زودی هلاک و نابود شوی، به سبب بدی کارهایت که به آنها مرا ترک کردهای. ۲۱ خداوند وبا را بر تو مُلْصَق خواهد ساخت، تا تو را از زمینی که برای تصرفش به آن داخل میشوی [= فلسطین]، هلاک سازد. ۲۲ و خداوند تو را با سل و تب و التهاب و حرارت و شمشیر و باد سموم و یرقان خواهد زد، و تو را تعاقب خواهند نمود تا هلاک شوی. ۲۳ و فلک تو که بالای سر تو است مس خواهد شد، و زمینی که زیر تو است آهن. ۲۴ و خداوند باران زمینت را گرد و غبار خواهد ساخت، که از آسمان بر تو نازل شود تا هلاک شوی. ۲۵ و خداوند تو را پیش روی دشمنانت منهزم خواهد ساخت. از یک راه بر ایشان بیرون خواهی رفت، و از هفت راه از حضور ایشان خواهی گریخت، و در تمامی ممالک جهان به تلاطم خواهی افتاد. ۲۶ و بدن شما برای همة پرندگان هوا و بهایم زمین خوراک خواهد بود، و هیچکس آنها را دور نخواهد کرد. ۲۷ خداوند تو را به دُنبل مصر و خُراج و جَرَب و خارشی که تو از آن شفا نتوانی یافت، مبتلا خواهد ساخت. ۲۸ خداوند تو را به دیوانگی و نابینایی و پریشانی دل مبتلا خواهد ساخت. ۲۹ و در وقت ظهر مثل کوری که در تاریکی لمس نماید، کورانه راه خواهی رفت، و در راههای خود کامیاب نخواهی شد، بلکه در تمامی روزهایت مظلوم و غارتشده خواهی بود، و نجاتدهندهای نخواهد بود. [سفر تثنیه، باب ۲۸]
نکته در این است که این هشدارها، به قصد نابودی و انقراض شریران یهودی به وقوع پیوستهاند؛ چیزی که در این عبارات، همچون ترجیعبند تکرار شده. به عبارت دیگر باید گفت که اولین یهودستیز، خود خداوند سبحان است.
در ادامۀ همین باب، پیشگویی شده است که در محاصره شهرها توسط دشمنان یهود و قحطیها، حتی افراد ثروتمند از یهود غذایی برای خوردن نخواهند داشت و لذا به خوردن گوشت بچههای خود مبادرت خواهند کرد. در اواخر، پیشگویی شده که زنی اشرافزاده، گوشت نوزاد خود را خواهد خورد. و ما در ادامه نشان خواهیم داد که این واقعه در سال ۷۰ میلادی به وقوع پیوسته و ثبت شده است:
۴۵ و جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را تعاقب نموده، خواهد دریافت تا هلاک شوی. از این جهت که قول یهُوَه خدایت را گوش ندادی تا اوامر و فرایضی را که به تو امر فرموده بود، نگاه داری. ۴۶ و تو را و ذریت تو را، تا به ابد، آیت و شگفت خواهد بود. ۴۷ از این جهت که یهُوَه خدای خود را به شادمانی و خوشی دل برای فراوانی همه چیز عبادت ننمودی. ۴۸ پس دشمنانت را که خداوند بر تو خواهد فرستاد در گرسنگی و تشنگی و برهنگی و احتیاج همه چیز، خدمت خواهی نمود، و یوغ آهنین بر گردنت خواهد گذاشت تا تو را هلاک سازد. ۴۹ و خداوند از اقصای زمین، امتی را که مثل عقاب میپرد بر تو خواهد آورد، امتی که زبانش را نخواهی فهمید. ۵۰ امتی مهیبصورت که طَر∙ف پیران را نگاه ندارد و بر جوانان ترحم ننماید. ۵۱ و نتایج بهایم و محصول زمینت را بخورد تا هلاک شوی. و برای تو نیز غله و شیره و روغن و بچههای گاو و برههای گوسفند را باقی نگذارد تا تو را هلاک سازد. ۵۲ و تو را در تمامی دروازههایت محاصره کند تا دیوارههای بلند و حصین که بر آنها توکل داری، در تمامی زمینت منهدم شود؛ و تو را در تمامی دروازههایت، در تمامی زمینی که یهُوَه خدایت به تو میدهد، محاصره خواهد نمود. ۵۳ و میوۀ بطن خود، یعنی گوشت پسران و دخترانت را که یهُوَه خدایت به تو میدهد در محاصره و تنگی که دشمنانت تو را به آن زبون خواهند ساخت، خواهی خورد. ۵۴ مردی که در میان شما نرم و بسیار متنعم است، چشمش بر برادر خود و زن همآغوش خویش و بقیة فرزندانش که باقی میمانند بد خواهد بود. ۵۵ به حدی که به احدی از ایشان از گوشت پسران خود که میخورد، نخواهد داد زیرا که در محاصره و تنگی که دشمنانت تو را در تمامی دروازههایت به آن زبون سازند، چیزی برای او باقی نخواهد ماند. ۵۶ و زنی که در میان شما نازک و متنعم است که به سبب تنعم و نازکی خود جرأت نمیکرد که کف پای خود را به زمین بگذارد، چشم او بر شوهر همآغوش خود و پسر و دختر خویش بد خواهد بود. ۵۷ و بر مَشیمِهای که از میان پاهای او درآید و بر اولادی که بزاید زیرا که آنها را به سبب احتیاج همه چیز، در محاصره و تنگی که دشمنانت در دروازههایت به آن تو را زبون سازند، به پنهانی خواهد خورد. ۵۸ اگر به عمل نمودن تمامی کلمات این شریعت که در این کتاب مکتوب است، هوشیار نشوی و از این نام مجید و مهیب، یعنی یهُوَه خدایت، نترسی، ۵۹ آنگاه خداوند بلایای تو و بلایای اولاد تو را عجیب خواهد ساخت، یعنی بلایای عظیم و مزمن و مرضهای سخت و مزمن. [سفر تثنیه، باب ۲۸]
در عبارات ذیل که در کتاب حزقیال نبی (در مجموعۀ عهد عتیق) آمده است، قحطی و آدمخواری و حملۀ حیوانات درنده نیز مذکور آمدهاند. در متن، به علت این عذاب الهی اشاره شده و معلوم است که یهودیان در معبد سلیمان، بتهایی نصب کرده و میپرستیدند:
۵ خداوند یهوه چنین میگوید: من این اورشلیم را در میان امّتها قرار دادم و کشورها را به هر طرف آن. ۶ و او از احکام من بدتر از امّتها و از فرایض من بدتر از کشورهایی که گرداگرد او میباشد، عصیان ورزیده است زیرا که اهل او احکام مرا ترک کرده، به فرایض من سلوک ننمودهاند. ۷ بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: چونکه شما زیاده از امّتهایی که گرداگرد شما میباشند غوغا نمودید و به فرایض من سلوک نکرده، احکام مرا به عمل نیاوردید، بلکه موافق احکام امّتهایی که گرداگرد شما میباشند نیز عمل ننمودید، ۸ لهذا خداوند یهوه چنین میگوید: من اینک من، به ضدّ تو هستم و در میان تو به نظر امّتها داوریها خواهم نمود. ۹ و با تو به سبب جمیع رجاساتت کارها خواهم کرد که قبل از این نکرده باشم و مثل آنها هم دیگر نخواهم کرد. ۱۰ بنابراین پدران در میان تو، پسران را خواهند خورد و پسران پدران خویش را خواهند خورد و بر تو داوریها نموده، تمامی بقیت تو را به سوی هر باد پراکنده خواهم ساخت. ۱۱ لهذا خداوند یهوه میگوید: به حیات خودم قَسَم چونکه تو مََقدَس مرا به تمامی رجاسات و جمیع مکروهات خویش نجس ساختی، من نیز البته تو را منقطع خواهم ساخت و چشم من شفقت نخواهد نمود و من نیز رحمت نخواهم فرمود. ۱۲ یک ثلث تو، در میانت از وبا خواهند مرد و از گرسنگی تلف خواهند شد. و یک ثلث به اطرافت به شمشیر خواهند افتاد و ثلث دیگر را به سوی هر باد پراکنده ساخته، شمشیر را در عقب ایشان خواهم فرستاد. ۱۳ پس چون غضب من به اتمام رسیده باشد و حدّت خشم خویش را بر ایشان ریخته باشم، آنگاه خواهند دانست که من یهوه این را در غیرت خویش گفتهام. ۱۴ و تو را در نظر همۀ رهگذران در میان امّتهایی که به اطراف تو میباشند، به خرابی و رسوایی تسلیم خواهم نمود. ۱۵ و چون بر تو به خشم و غضب و سرزنشهای سخت داوری کرده باشم، آنگاه این موجد عار و مذمت و عبرت و دهشت برای امّتهایی که به اطراف تو میباشند خواهد بود. من که یهوه هستم این را گفتم. ۱۶ و چون تیرهای بد قحطی را که برای هلاکت میباشد و من آنها را به جهت خرابی شما میفرستم در میان شما انداخته باشم، آنگاه قحط را بر شما سختتر خواهم گردانید و عصای نان شما را خواهم شکست. ۱۷ و قحط و حیوانات درنده در میان تو خواهم فرستاد تا تو را بیاولاد گردانند و وبا و خون از میان تو عبور خواهد کرد و شمشیری بر تو وارد خواهم آورد. من که یهوه هستم این را گفتم.
یک کشیش امریکایی به نام ویلیام میلر (۱۹۹۳-۱۸۹۲ م.) که چهل سال از اواسط قرن گذشته میلادی را در ایران به تبلیغ مسیحیت اشتغال داشته، تاریخ خرابی شهر قدس در سال ۷۰ میلادی را روایت کرده است. در گزارش او دیده میشود که پیشگویی خداوند تعالی در خصوص آن مادری که گوشت نوزاد خود را خواهد خورد (تثنیه ۲۸/ ۵۶ و ۵۷)، در سال ۷۰ میلادی به وقوع پیوسته است:
انهدام اورشلیم که در ۷۰ م. واقع گردید، از برای تاریخ کلیسا خیلی مهم است. یهودیان تماماً یاغی شده و سربازان رومی برای سرکوبی ایشان در تحت ریاست تیطس (Titus) پسر امپراطور، به اورشلیم متوجه گردیده و مدت پنج ماه آن را محاصره نمودند. چنان قحطی وحشتناکی شهر را فرو گرفت که گویند حتی مادری گوشت طفل خود را برای سدّ جوع تناول کرد. در نتیجه کشتار و قحطی، قریب یک میلیون یهود تلف گردیده و آخر الامر سربازان رومی، شهر را تصرف نموده و هیکل [= معبد] مقدسِ باعظمت را سوزانیدند. بدین طریق پیشگویی مسیح به انجام رسید که: «سنگی بر سنگی گذارده نخواهد شد مگر آنکه به زیر افکنده شود» (متی ۲۴/ ۲). یهودیان به اطراف و اکناف زمین پراکنده گردیده، و نود و هفت هزار نفر از ایشان را سربازان رومی اسیر نموده، به بندگی فروختند.
پس از این فیروزی، موکب تیطس با یک نمایش باشکوه وارد روم گردید، شمعدانهای طلا و سایر اثاثیه مقدسه هیکل، همراه موکب وی به معرض نمایش عام گذارده شد. طاق نصرتی نیز به یادگاری این ظفر، بنا گردید که تا امروز در شهر رم باقی است و بر آن، نقش سربازانی که بر شانههای خویش، شمعدانهای طلا را برداشتهاند، نمایان است.
در سال ۱۳۵ م. اورشلیم، مسمّی به الیا کاپیتولینا (Aelia Capitolina) گردید و معبدی برای خدای مشتری (Jupiter) در موضع هیکل مقدس بنا شد و یهود را قدغن اکید گردید که حتی نزدیک شهر مقدس نیز نیایند.
[ویلیام میلر (۱۹۳۱)، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین؛ تجدید چاپ و افست: اساطیر، تهران، ۱۳۸۲؛ صص ۶۳ و ۶۴]
[نقش اثاثیه معبد بر دوش سربازان رومی]
در باب نوزدهم از کتاب ارمیاء نبی، جزئیات بیشتری در خصوص بتپرستی یهود آمده است. خداوند تعالی از طریق حضرت ارمیاء، یهودیان را محکوم میکند، چرا که بت پرستیده فرزندان خود را برای بعل، قربانی کردهاند:
۳ و بگو: ای پادشاهان یهودا و سکنه اورشلیم کلام خداوند را بشنوید! یهوه صبایوت [= خدای لشگرها] خدای اسرائیل چنین میگوید: اینک بر این مکان چنان بلایی خواهم آورد که گوش هر کس که آن را بشنود صدا خواهد کرد. ۴ زانرو که مرا ترک کردند و این مکان را خوار شمردند و بُخور در آن برای خدایان غیر که نه خود ایشان و نه پدران ایشان و نه پادشاهان یهودا آنها را شناخته بودند، سوزانیدند و این مکان را از خون بیگناهان مملّو ساختند. ۵ و مکانهای بلند برای بعل بنا کردند تا پسران خود را به جای قربانیهای سوختنی برای بعل بسوزانند که من آن را امر نفرموده و نگفته و در دلم نگذشته بود. ۶ بنابراین خداوند میگوید: اینک ایامی میآید که این مکان به توفت یا به وادی ابن هنّوم دیگر نامیده نخواهد شد بلکه به وادی قتل. ۷ و مشورت یهودا و اورشلیم را در این مکان باطل خواهم گردانید و ایشان را از حضور دشمنان ایشان و به دست آنانی که قصد جان ایشان دارند خواهم انداخت و لاشههای ایشان را خوراک مرغان هوا و حیوانات زمین خواهم ساخت. ۸ و این شهر را مایه حیرت و سخریه خواهم گردانید به حدّی که هر که از آن عبور کند متحیر شده، به سبب جمیع بلایایش سخریه خواهد نمود. ۹ و گوشت پسران ایشان و گوشت دختران ایشان را به ایشان خواهم خورانید و در محاصره و تنگی که دشمنان ایشان و جویندگان جان ایشان بر ایشان خواهند آورد، هر کس گوشت همسایه خود را خواهد خورد. [ارمیاء، باب ۱۹]
در قرن هفتم قبل از میلاد، پادشاه دمشق بر شمال فلسطین حمله آورد و شهر سامره را محاصره نمود. در عهد عتیق ثبت شده است که یهودیان در این محاصره و قحطی، به خوردن فضلۀ پرندگان و گوشت فرزندان خود روی آوردند. گفتوگو و شکایت یکی از مادرها با حاکم، در این زمان قابل توجه است:
۲۴ و بعد از این، واقع شد که بَنْهَدَد، پادشاه اَرام، تمام لشکر خود را جمع کرد و برآمده، سامره را محاصره نمود. ۲۵ و قحطی سخت در سامره بود و اینک آن را محاصره نموده بودند، به حدی که سر الاغی به هشتاد پارۀ نقره و یک ربع قاب جلغوزه، به پنج پارۀ نقره فروخته میشد. ۲۶ و چون پادشاه اسرائیل بر باره گذر مینمود، زنی نزد وی فریاد برآورده، گفت: ای آقایم پادشاه! مدد کن. ۲۷ او گفت: اگر خداوند تو را مدد نکند، من از کجا تو را مدد کنم؟ آیا از خَرْمَن یا از چرخُشْت؟ ۲۸ پس پادشاه او را گفت: تو را چه شد؟ او عرض کرد: این زن به من گفت: پسر خود را بده تا امروز او را بخوریم و پسر مرا فردا خواهیم خورد. ۲۹ پس پسر مرا پختیم و خوردیم و روز دیگر وی را گفتم: پسرت را بده تا او را بخوریم. اما او پسر خود را پنهان کرد. ۳۰ و چون پادشاه سخن زن را شنید، رخت خود را بدرید و او بر باره میگذشت و قوم دیدند که اینک در زیر لباس خود، پلاس در بر داشت. [۲ پادشاهان ۶]
در سال ۵۸۶ قبل از میلاد، بخت النصر بر اورشلیم حمله آورد و آن را محاصره کرد. از مدتها پیشتر، دو پیامبر الهی به نامهای اشعیاء و ارمیاء تأدیب خداوند تعالی و حملۀ دشمنان و وقوع قحطی را هشدار داده بودند. اما یهودیان، اشعیاء را کشتند و ارمیاء را زندانی کردند. بعد از قتل و غارت بخت النصر و قتل عام فجیع ساکنان اورشلیم، ارمیاء از زندان بیرون آمد و این مرثیهها را سرود:
۱۷ یهوه آنچه را که قصد نموده است بجا آورده و کلامی را که از ایام قدیم فرموده بود به انجام رسانیده، آن را هلاک کرده و شفقت ننموده است. و دشمنت را بر تو مسرور گردانیده، شاخ خصمانت را برافراشته است. ۱۸ دل ایشان نزد خداوند فریاد برآورده، (میگوید): ای دیوارِ دخترِ صهیون، شبانهروز مثل رود اشک بریز و خود را آرامی مده و مردمک چشمت راحت نبیند! ۱۹ شبانگاه در ابتدای پاسها برخاسته، فریاد برآور و دل خود را مثل آب، پیش روی خداوند بریز، و دستهای خود را به خاطر جان اطفالت که از گرسنگی به سر هر کوچه بیهوش میگردند، نزد او برافراز، ۲۰ (و بگو): ای یهوه بنگر و ملاحظه فرما که چنین عمل را به چه کس نمودهای! آیا میشود که زنان میوه رحم خود و اطفالی را که به ناز پرورده بودند بخورند؟ و آیا میشود که کاهنان و انبیا در مَقدَس خداوند کشته شوند؟ ۲۱ جوانان و پیران در کوچهها بر زمین میخوابند. دوشیزگان و جوانان من به شمشیر افتادهاند. در روز غضب خود ایشان را به قتل رسانیده، کُشتی و شفقت ننمودی. [مراثی ارمیاء، باب ۲]
۴ زبان اطفال شیرخواره، از تشنگی به کام ایشان میچسبد، و کودکان نان میخواهند و کسی به ایشان نمیدهد. ۵ آنانی که خوراک لذیذ میخوردند، در کوچهها بینوا گشتهاند. آنانی که در لباس قرمز تربیت یافتهاند، مزبلهها را در آغوش میکشند. ۶ زیرا که عصیان دختر قوم من از گناه سدوم زیاده است، که در لحظهای واژگون شد و کسی دست بر او ننهاد. ۷ نذیرگان او از برف، صافتر و از شیر، سفیدتر بودند. بدن ایشان از لعل سرختر و جلوه ایشان مثل یاقوت کبود بود. ۸ امّا صورت ایشان از سیاهی سیاهتر شده است که در کوچهها شناخته نمیشوند. پوست ایشان به استخوانهایشان چسبیده و خشک شده، مثل چوب گردیده است. ۹ کشتگان شمشیر از کشتگان گرسنگی بهترند. زیرا که اینان از عدم محصول زمین مجروح شده، کاهیده میگردند. ۱۰ زنان مهربان، اولاد خود را میپزند به دستهای خویش. و آنها در هلاکت دختر قوم من، غذای ایشان هستند. ۱۱ خداوند غضب خود را به اتمام رسانیده، حدّت خشم خویش را ریخته است، و آتشی در صهیون افروخته که اساس آن را سوزانیده است. [مراثی ارمیاء، باب ۴]
در انتهای باب چهارم از کتاب دانیال نبی مذکور است که بخت النصر عاقبت به خیر شد، اما متأسفانه یهودیان به صلاح نیامدند و آدم نشدند.
خلاصه و نتیجهگیری
خداوند تعالی، بنیاسرائیل را سه نوبت از فلسطین تبعید و اخراج فرمود:
- در زمان یوسف، در مصر مقیم شدند و تا ظهور حضرت موسی(ع)، مدت ۲۳۰ سال در آنجا با غربت و سختی زندگی کردند
- در سال ۵۸۶ قبل از میلاد، بعد از حملۀ بخت النصر، به بابل تبعید شدند. این تبعید البته بعد از قتل عام فجیع اشرار یهود بود
- در سال ۷۰ میلادی، با حملۀ تیطس پسر امپراتور روم، قریب یک میلیون یهودی در اورشلیم قتل عام گشته و الباقی برای همیشه از فلسطین نفی بلد شدند
نکته در این است که این عقوبتها، قبلاً توسط انبیاء الهی، پیشگویی و هشدار داده شده بود. پیشگویی نخست، از طریق حضرت ابراهیم(ع) بیان گشته اسن، چنانکه در تورات کنونی نیز مذکور آمده (سفر پیدایش ۱۵/ ۱۳ تا ۱۶). حضرت یعقوب(ع)، پیش از رحلتش در مصر، به پسرانش خبر داد که چهار نسل بعد، وقتی که گناه شما در خصوص فروختن یوسف، پاک شده باشد خداوند سبحان از نسل شما تفقد خواهد کرد و آنها را به زمینی که به ابراهیم(ع) بخشیده، بازخواهد آورد. این وصیت، بسیار مهم است و ادعای صهیونیستها برای بازگشت کنونی به سرزمین فلسطین را باطل میکند. ای کاش، وصیت حضرت یعقوب(ع) را که در قرآن و تورات آمده، در فیلم و سریالها میدیدیم (بقره/ ۱۳۳ ـ سفر پیدایش، باب ۴۹).
حضرت موسی(ع) طبق پیشگوییها، متولد شد و وعدۀ ارض موعود را محقق کرد. در توراتی که آن حضرت در میانۀ راه فلسطین، از خدای تعالی دریافت نمود، اینطور آمده است که خداوند فقط دو نوبت دیگر به یهودیان مهلت خواهد داد تا به طور مؤمنانه در فلسطین زندگی کنند. قبل از پایان هر نوبت، حق تعالی پیامبرانی را فرستاد تا نسبت به قریب الوقوع بودن عذاب، هشدار دهد. اما علمای یهود، حضرت اشعیاء را کشتند و قصد کردند که حضرت عیسی(ع) را نیز بکشند اما خوشبختانه موفق نشدند. بر خلاف قول رایج، رسالت عیسی(ع)، مخصوص به قوم یهود بود و او دین جدیدی نیاورد.
چهل سال بعد از عروج عیسی(ع) بعد از آنکه مفسدان یهود به قتل حواریان صدیق اقدام کردند، عذاب خداوند در سال ۷۰ میلادی، به دست رومیان نازل شد. سپاه تیطُس، اورشلیم را محاصره کرد و شهر به مدد حصارهایش، مدت پنج ماه مقاومت نمود. قحطی شدیدی به وقوع پیوست. یهودیان از فرط گرسنگی، سگ و گربههای شهر را خوردند و سپس به خوردن ضعفاء پرداختند. حتی نقل است که گورها را شکافتند و جسد مردگان را تناول کردند؛ از جمله، بدن برخی از انبیاء را، زیرا میدانستند گوشت تنشان نمیپوسد [شیخ صدوق، الأمالی، مجلس ۸۸، ح ۱۳].
اما عاقبت در نوزدهم ماه آب، رومیان به شهر وارد شده، یک میلیون یهودی را قتل عام نمودند. در این واقعه و همچنین در شورش سال ۱۳۲ میلادی که توسط رومیان سرکوب شد، جمعاً دو میلیون یهودی کشته شدند. نوزدهم ماه آب، برای یهودیان، روز غم و ماتم است. زیرا بخت النصر نیز در همین روز بود که اورشلیم را فتح کرد و یهودیان را قتل عام نمود.
حدیث حیرت انگیزی در کتاب الکافی آمده که نشان میدهد تأدیب کردن ظالمان به دست ظالمان، یکی از سنتهای الهی است. متن حدیث در کتاب شریف الکافی چنین است:
عَنْ أبِی بَصِیرٍ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا انْتَصَرَ اللهُ مِنْ ظَالِمٍ إلاَّ بِظَالِمٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ کَذلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً ـ انعام/ ۱۲۹﴾.
خداوند هیچگاه از ظالمی انتقام نگرفته مگر به وسیله ظالمی دیگر. و این، همان سخن خدای عز و جل است که فرمود: «و بدینسان، ظالمان را بر یکدیگر مسلط میکنیم». [الکافی، ج ۲، ص ۳۳۴؛ باب الظلم، حدیث ۱۹]
این حدیث در تفسیر المیزان در ذیل انعام/ ۱۲۹ آمده. نکته در این است که ظالمانی که نفاق یا ظلم بیشتری دارند، به دست ظالمانی که ظلم کمتری دارند تأدیب، سرکوب یا نابود میشوند. چنانکه در زمانۀ ما، صدام منافق، توسط امریکاییهای کافر سرکوب شد.
در وقایع سالهای ۷۰ و ۱۳۲ میلادی، ۹ سبط از اسباط دوازدهگانه یهود منقرض شدند و فقط سه سبط از آنها باقی ماندند؛ یعنی اسباط یهودا، لاوی و بنیامین. اکنون جمعیت یهودیان جهان، حدود پانزده میلیون نفر است. و اگر خداوند حکیم، اشرار یهودیان را مقطوع النسل نکرده بود، تاکنون نسل بشر به شرارت آنها منقرض شده بود.
صهیونیستها قصد دارند مشابه با آن بلاهایی که خداوند عادل سبحان بر سر اجدادشان آورده است، بر سر مردم فلسطین بیاورند تا آنها را نابود و منقرض کنند. در حالیکه خود یهودیان بهتر از هر کس دیگر میدانند که بازگشت آنها به فلسطین و تشکیل دادن حکومت، بر خلاف خواست خدای تعالی است. وعدۀ ارض موعود، ۳۴۰۰ سال پیش توسط حضرت موسی(ع) به تحقق رسید و دیگر وعدهای از سوی خدای تعالی برای این قوم کجرفتار وجود ندارد.
خداوند حکیم، دو هزار سال قبل، به حیات یهود در فلسطین خاتمه داد. حضرت عیسی(ع) به عنوان آخرین پیامبر یهود، از سوی قادر متعال مأمور بود تا یهودیان را توبه دهد بلکه زندگی آنها تا زمان ظهور اسلام در فلسطین ادامه داشته باشد. اما علمای یهود، قصد قتل عیسی را کردند و بعد از ناتوانی و رسوایی و عروج عیسی، کمکم به قتل حواریان صدیق پرداختند و اینچنین عذاب خداوند بر یهود، به دست رومیان به تحقق رسید و به زندگی آنها در فلسطین خاتمه داد.
لهذا اندیشۀ صهیونیسم و بازگشت کنونی آنها به فلسطین، یک بدعت شوم و خطرناک است و این را علمای یهود بهتر از هر کس دیگری میدانند، چنانکه در ۱۹ قرن گذشته برای بازگشت به فلسطین اقدامی نکردند اما در قرن بیستم به مدد زر و زور و تزویر، سعی در بازگشت به فلسطین نمودند.
اکنون یهودیان باید منتظر عقوبت و تأدیب دیگری از سوی خدای تعالی باشند. چنانکه در اوایل سورۀ إسراء، پس از ذکر دو تأدیب رخ داده بر یهود در پیش از ظهور اسلام، چنین میفرماید:
عَسَی رَبُّکُمْ أنْ یَرْحَمَکُمْ وَ إنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیراً.
امید است که خدا به شما رحم آورد. و اگر (به عصیان و ستمگری) برگردید ما هم (به عقوبت و مجازات شما) بازمیگردیم، و جهنم را زندان کافران قرار دادهایم. [إسراء/ ۸]
اکنون یهودیان با بدعت صهیونیسم، به فساد و قتل و غارت کمر بستهاند. ان شاء الله زمانی که ما نیز به عنوان سربازان حق، برای تأدیب و عقوبت آنها کمر میبندیم، چندان دور نباشد.
نویسنده: امیر اهوارکی