یوگا و قانون جذب؛ آرامشی به بهای بیتفاوتی

معنویت انقلاب اسلامی برخلاف یوگا و قانون جذب که فرد را در لاک انزوا و خودخواهی فرو میبرند، انسان را به مسئولیت اجتماعی، خدمت به مردم و مبارزه با ظلم فرا میخواند؛ آرامشی فعال که به جای فرار از جامعه، آن را متحول میسازد.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در جهان امروز که انسان معاصر در پیچ و خم مادی زدگی به دنبال معنای حقیقی زندگی میگردد، انقلاب اسلامی ایران با ارائه الگویی بیبدیل از «معنویت در عمل»، مسیر نوینی پیش روی بشریت گشوده است. این معنویت زنده و پویا که در حماسه عظیم اربعین به اوج تجلی خود میرسد، هر ساله با حضور میلیونی عاشقان حسینی به نمایش گذاشته میشود و جهانیان را به حیرت وا می دارد.
بنابر روایت حوزه، با توجه به اهمیت تبیین این الگوی الهی و ضرورت مقابله با جریانهای انحرافی معنوی، بر آن شدیم تا با آقای محمدجواد نصیری، پژوهشگر معنویت و عرفانهای نوظهور به گفتوگو بنشینیم و زوایای مختلف این موضوع را بررسی کنیم که مشروح آن تقدیم شما مخاطبان فرهیخته می شود.
بسمالله الرحمن الرحیم
یکی از موضوعات بسیار مهم در عصر حاضر، توجه به معنویت انقلاب اسلامی ایران و مقابله با جریانهای معنوی انحرافی است که درصدد تضعیف این معنویت حقیقی هستند.
ابتدا باید توجه کنیم که آنچه انقلاب اسلامی ایران را در تحولات سیاسی و اجتماعی متمایز میکند، صرفاً تغییر ساختار قدرت و انتقال حاکمیت از حکومت پهلوی به نظام جمهوری اسلامی نیست، بلکه تحول عمیق در مفهوم و کارکرد معنویت است.
انقلاب اسلامی توانست معنویت حقیقی را در بستر جامعه رشد دهد و به منشأ تحولات اجتماعی تبدیل کند. این تحول را میتوان «رشد معنوی اجتماعی» یا حتی با تسامح، «تکامل معنوی»در مفهوم کلی معنویت دانست. برخلاف معنویتهای فردی که در گذشته به سلوک شخصی برای ارتباط با خدا محدود میشد، انقلاب اسلامی این مفهوم را به سلوک جمعی و معنویت اجتماعی ارتقا داد.
برای درک بهتر این تحول، می توان به کارکردهای ملموس آن توجه کرد. با نگاهی به تاریخ، میبینیم که حکومتهای پیش از انقلاب اسلامی بخشهای مختلفی از سرزمین ایران را از دست دادند؛ از جمله افغانستان، آذربایجان، بخشهایی از کوه آرارات، بحرین و مناطق دیگر.
اما در دوران جمهوری اسلامی، ایران توانسته است از تمامیت ارضی خود دفاع کند. راز این پایداری، همان معنویت نابِ نهفته در قلب نظام جمهوری اسلامی است؛ معنویتی که در قالب پیوندی ناگسستنی بین حاکمیت و مردم تجلی یافته است.
علت این است که انقلاب اسلامی، آن معنویت و ارتباط قلبی با خداوند و پیروی از حق و حقیقت را از سلوک فردی به سلوک جمعی ارتقا داد. در واقع، این تحول، همان معنویت اجتماعی است که دین همواره در پی تحقق آن بوده است.
برای درک بهتر این تفاوت، مقایسهٔ رویکرد تصوف و عرفان با معنویت انقلابی گویاست. به عنوان نمونه، مولوی با همهٔ عظمتِ عرفانی و اشعار نابش؛ در حملهٔ مغولها، همراه خانواده و مریدانش از مقابله با دشمن اجتناب کرد و به جای ایستادگی، راه فرار در پیش گرفت.
این در حالی است که معنویتِ برآمده از انقلاب اسلامی، نتنها به فرار از مسئولیت اجتماعی نمیانجامد، بلکه مردم را به پایداری در برابر ظلم و دفاع از حق دعوت میکند.
معنویت انقلابی: از مقاومت تا خودباوری ملی مبارزه میکند و پیروز میشود.
کارکرد بعدی این معنویت این گونه است که اعتماد به نفس جمعی را بالا برده است.
نکته تاریخی اینجاست که نخبگانِ توانمند همواره در ایران وجود داشتهاند، اما آنچه کمبودش احساس میشد، معنویت انقلابیِ حاکم بر نظام جمهوری اسلامی بود که توانست این استعدادها را شکوفا کند و به آنها جهت دهد. این همان تحولی است که ایران امروز را از دیروز متمایز ساخته است.
معنویت انقلابی از مقاومت تا خودباوری ملی
امروز شاهدیم که حاکمیت جمهوری اسلامی نه تنها در برابر دشمنان عقبنشینی نمیکند، بلکه با ایستادگی و مبارزه به پیروزیهای چشمگیری دست یافته است. این کارکرد انقلابیِ معنویت است که استکبار جهانی را به هراس انداخته و آنها را به مقابله با این جریان واداشته است. ابزار اصلی آنها برای تضعیف این معنویت اصیل، ترویج معنویتهای نوظهور کاذب است.
اما کارکرد دیگر این معنویت را باید در احیای اعتمادبه نفس ملی جستجو کرد. امروز ایرانیان باور دارند که توانایی دستیابی به هر پیشرفتی را دارند. این نگاه، پایانِ دوران خودتحقیریِ تاریخی است؛ دورانی که برخی مسئولان حکومتهای گذشته حتی جسارت ساختن سادهترین اقلام را هم از مردم دریغ میکردند!
سپهبد رزم آرا نخست وزیر وقت پهلوی که در تیرماه سال ۱۳۲۹ به این سمت رسیده بود، در برخوردی مستبدانه با اقلیت مجلس، در پاسخ به درخواست اقلیت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت، برای اثبات ناتوانی ملت ایران از اداره منابع نفتی خویش فریاد زد «ملتی که لیاقت لولهنگ سازی ندارد چگونه میتواند صنعت نفت را اداره کند.»
بنیانگذار کبیر انقلاب امام خمینی(ره) با بینش عمیق خود این تحول را رقم زد:
معنویت را از انزوا خارج کرد و آن را در قلب جامعه نهاد
و معنویت دیگر تجربهای شخصی و درونی نیست و علاوه بر تجارب معنوی شخصی ما شاهد تجارب معنوی جمعی هستیم و این راهبرد اجتماعی خاصی را در پی دارد. این وضعیت یک الگوی موفق و البته در حال تکمیل است که رقیب تمدن غرب می باشد.
در این نگاه جدید:
– معنویت دیگر صرفاً یک تجربهی درونی نیست
– بلکه به «راهبردی اجتماعی» تبدیل شده
– هدف آن ساخت جامعهای بر پایه عدالت، اخلاق و همبستگی الهی است
ویژگیهای این معنویت اجتماعی:
● کمک به همنوع و فداکاری برای مظلومان
● ایستادگی در برابر ظلم
● تبدیل اعمال نیک به ابزار تقرب به خدا
● دستیابی به تعالی روحی در بستر اجتماع
این معنویت در روابط اجتماعی متبلور میشود و در حوادث مختلف جامعه تجلی مییابد. برای درک بهتر آن، باید به مصادیق عینیاش در بزنگاههای تاریخی توجه کنیم.
برای تبیین بهتر این معنویت عمومی، میتوانیم به مصادیق عینی آن در بزنگاههای اجتماعی توجه کنیم و ببینیم این معنویت چگونه در حوادث و بحرانها تجلی مییابد.
تجلی معنویت جمعی در دفاع مقدس و دوران معاصر
درحال حاضر اربعین که افراد در ان شرکت کردند دیده میشود که تجلی همبستگی در آن اتفاق افتاده است
در دوران هشت سال دفاع مقدس، این معنویت جمعی به زیباترین شکل متجلی شد. گزارشهای بسیاری حاکی از آن است که کارمندان، نظامیان و مردم حقوق خود را در یک جا میگذاشتند و هرکس تنها به اندازه نیاز خود برمیداشت. این بیتوجهی جمعی به امور مالی و روحیه ایثارگری، پدیدهای است که نیازمند تحقیق و تبیین دقیق است.
شهید مهدی باکری نمونه بارز این نگرش بود. ایشان که به عنوان شهردار خدمت میکرد، این مقام را ناکافی برای خدمت به مردم میدانست و از آن کناره گرفت تا در جبههها خدمت بیشتری کند. این در حالی است که امروز شاهدیم برخی در شوراهای شهر چنان دچار ولع مقام و پول میشوند که به خاط قانون شکنی به بازداشت میافتند. متأسفانه امروز ارزشگذاریهای مادی مانند مدل ماشین، ظاهر آراسته یا القاب دانشگاهی، گاه جای آن ارزشهای والای معنوی را گرفتهاند.
اما این معنویت حقیقی همچنان زنده، پویا وقوی تر از قبل شده است. در جنگ دوازده روزه اخیر نیز شاهد بودیم چگونه مردم با از خودگذشتگیهای مثالزدنی، این معنویت جمعی را به نمایش گذاشتند. برخی رانندگان تاکسی از دریافت کرایه خودداری میکردند، مردم درهای خانههای خود را به روی آسیبدیدگان گشودند و حتی در نانواییها، با کمتر گرفتن نان، سهم خود را به دیگران میدادند تا همگان با دست پر بازگردند. اینها همه نشاندهنده تداوم همان روحیه ایثارگری است که ریشه در معنویت ناب اسلامی دارد.
تجلی معنویت جمعی در بحرانها و مقایسه با جوامع دیگر
در بحرانهای اخیر شاهد بودیم که چگونه مردم با روحیهای مثالزدنی به یاری همنوعان شتافتند. پیش از رسیدن نیروهای امدادی، خود مردم با وجود خطرات جانی، از احتمال بمباران مجدد تا ریزش آوار به کمک مجروحان و آسیبدیدگان میشتابدند. این احساس مسئولیت اجتماعی که ریشه در معنویت عمیق دارد، واقعاً قابل تقدیر است.
در جنگ دوازده روزه اخیر، شاهد پدیدهای ای قابل تأملی بودیم:
فروشگاههای مواد غذایی نه تنها دچار هرج و مرج نشدند، بلکه حتی شلوغی غیرعادی هم مشاهده نشد
این نظم اجتماعی و آرامش حاکم، نشانهای روشن از تأثیر همین معنویت جمعی است.
در مقایسه با کشورهای به اصطلاح پیشرفته در رژیم صهیونیستی با کوچکترین بحران، مردم به فروشگاهها حمله میکنند، در آمریکا و اروپا، حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله بلافاصله به هرج و مرج و غارت منجر میشود
اما برجستهترین مصداق این معنویت جمعی را باید در ایثارگریهای رزمندگان و شهدا جستجو کرد:
نه برای منافع شخصی، نه به طمع پول و مقام، نه صرفاً از روی احساس وظیفه بلکه از سر ایمان و عشق به وطن و دین بود که جان خود را فدا کردند. این همان معنویت نابی است که انقلاب اسلامی در جامعه نهادینه کرده است.
معنویت اجتماعی انقلاب اسلامی در تقابل با معنویتهای نوظهور کاذب
این پدیده صرفاً مادی نیست، بلکه امری عمیقاً معنوی است. همان نیایشهای دسته جمعی در سنگرها با امکانات محدود، همه تجلیهایی از این معنویت اجتماعی بودند که خود عبادت محسوب میشوند. هر فعالیتی در قالب بندگی خداوند، خدمت به مردم و مبارزه با ظلم، شکلی از عبادت است. گروههای جهادی که در مناطق محروم، حوادث طبیعی و حتی در بحران کرونا حاضر شدند، نمونههای بارز این معنویت هستند. مردم با انگیزهای الهی و بدون چشمداشت مادی، کیلومترها سفر میکنند تا به همنوعان خود خدمت کنند. این همان قلب تپندهی معنویت اجتماعی است.
اما این فعالیتها و معنویت انقلاب اسلامی به مذاق نظام استکبار خوش نمیآید، چراکه تمدن غرب را که بر پایهی لذتگرایی، اپیکوریسم و اومانیسم بنا شده، تهدید میکند. همانطور که مقام معظم رهبری اشاره کردهاند، آنها با برنامهریزی دقیق به جنگ اعتقادی و معنوی و باوری با انقلاب اسلامی آمدهاند و جریانهای معنوی کاذبی را تقویت میکنند تا باور دینی مردم را تضعیف نمایند.
امروز در کنار رشد معنوی جمعی در ایران، شاهد گسترش معنویتهای نوظهور کاذبی هستیم که با شعارهای جذاب و وعدههای فریبنده و زیبا، افراد را از معنویت حقیقی – که در بستر جامعه و خدمت به خلق شکل میگیرد منحرف میکنند. این مکاتب با تأکید بر آرامش درونی فرد و بیتوجهی به مسئولیتهای اجتماعی، در واقع مردم را نسبت به سرنوشت جامعه بیتفاوت میکنند.
معیار تشخیص این معنویتهای کاذب، همان رویکرد اجتماعی است. هر معنویتی که انسان را از مسئولیتپذیری در قبال جامعه، کمک به مظلوم و مبارزه با ظالم و فساد دور کند، انحرافی آشکار از مسیر حق است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند:
«مَنْ أَصْبَحَ وَلَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ»
«کسی که صبح کند و به امور مسلمین اهتمام نورزد، مسلمان نیست.» این حدیث شریف معیار روشنی برای تشخیص معنویت حقیقی است. بر این اساس میتوانیم ادعاهای فریبندهی این جریانهای انحرافی را به خوبی شناسایی و معنویت ناب اسلامی را از معنویت تقلبی جدا کنیم.
معنویت انقلابی، از رستگاری فردی تا تحول اجتماعی
دین حقیقی نه تنها به مسیر رستگاری فردی میبرد، بلکه راهنمای رستگاری جمعی است. این مسیر در گرو خدمت به خلق، تلاش برای استقرار عدالت و مبارزه با ظلم شکل میگیرد. همانگونه که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند، معنویت، عقلانیت و عدالت سه ضلع مثلثی هستند که در کنار هم، مسیر تعالی حقیقی را ترسیم میکنند. در مقابل، معنویتهای نوظهور فاقد این نگاه جامع هستند.
معنویت انقلاب اسلامی یک معنویت ایستا و منفعل نیست، بلکه پویا، اجتماعی و کنشگر است. این معنویت نه تنها قلب افراد را به خدا متصل میکند، بلکه افراد را در قبال سرنوشت جامعه مسئول میداند و آنان را به کمک به دیگران و مبارزه با ظلم فرا میخواند.
این معنویت انقلاب اسلامی، ادامه معنویت صحنه کربلا است، نماز را برای یاد خدا اقامه وجلوی ظالمان ایستادگی کردند تا شهید شوند.
این رویکرد انقلاب اسلامی، نقطهعطفی در تاریخ معنویتگرایی محسوب میشود و میتواند الگویی برای جوامع جویای معنویت حقیقی باشد. همین ویژگی است که تمدن غرب را که دچار بحران معنویت عمیقی شده، به چالش میکشد. اگر بتوانیم این معنویت انقلابی را به درستی تبیین و عرضه کنیم، شاکله تمدن مادیگرای غرب با تهدید جدی مواجه خواهد شد.
جریانهای انحرافی و تحریف معنویت ناب
همانطور که اشاره شد، برخی جریانها با سوءاستفاده از نیاز فطری انسان به معنویت، درصدد تحریف این مفهوم اصیل هستند. این جریانها با ترویج افراطی فردگرایی و منفعتطلبی شخصی، سعی در ایجاد انحراف در معنویت اجتماعی دارند.
نمونههای بارز این انحرافات را میتوان در موارد زیر مشاهده کرد:
یوگا و مدیتیشن قانون جذب با رویکرد مادیگرایانه:
این مدعیان انحرافی با شعارهای فریبندهای مانند:
رسیدن به آرامش فردی، کسب تناسب اندام، بهبود سلامت جسمانی، کسب موفقیت و ثروت و… افراد را به سمت انفعال و تمرکز افراطی بر خود سوق میدهند. در این نگاه، مدیتیشن صرفاً به ابزاری برای کاهش استرس و افزایش تمرکز فردی تقلیل یافته است، در حالی که مدعی بود هدف نهایی آن تأمین رفاه و آرامش است.
در اینجا قصد نداریم به مبانی هندوئیسم و ریشههای بتپرستانه یوگا (به عنوان یکی از شش مکتب فلسفی هندو) بپردازیم، بلکه تأکید ما بر رویکرد تقلیدی و تحریفشدهای است که امروز تحت عنوان «معنویت مدرن» عرضه میشود. این رویکرد، عمداً از پرداختن به مسئولیتهای اجتماعی و تکالیف جمعی طفره میرود.
تفاوت کلیدی:
در حالی که معنویت اصیل اسلامی انسان را به سمت خدمت به جامعه و مبارزه با ظلم هدایت میکند، این جریانهای انحرافی افراد را در لاک خودخواهی و انفعال محبوس میکنند. این همان نقطهای است که استکبار جهانی از آن برای تضعیف روحیه انقلابی و مسئولیتپذیری اجتماعی بهره میبرد.
معنویتِ انحرافی، آرامشی که به بهای بیتفاوتی تمام میشود
این جریانهای معنویِ نوظهور، با شعارِ «آرامش درونی» افراد را به سمتِ یک سکونِ فیزولوژیک سوق میدهند؛ آرامشی که نه تنها پایدار نیست، بلکه شبیه به تأثیرِ مواد مخدر، تنها یک خلسهی موقت ایجاد میکند. اما تفاوتِ اصلی اینجاست: معنویتِ حقیقی هرگز انسان را نسبت به رنجِ دیگران بیتفاوت نمیکند، بلکه او را حساستر و کنشگرتر میسازد.
وقتی میبینیم کسی ساعتها در مراقبه فرو رفته، در حالی که همسایهاش گرسنه است، جامعهاش زیر بارِ ظلم مینالد، یا مظلومی نیازمندِ کمک است، این «آرامشِ درونی» دیگر یک فضیلت نیست، بلکه یک انحرافِ معنوی است. در واقع، این فرد نه تنها به خدا نزدیک نشده، بلکه از مسئولیتِ الهیِ خود دور افتاده است.
چرا این آرامش، فریبنده است؟
فاقدِ بارِ مسئولیت اجتماعی است: فرد به جای تبدیلِ دردِ جامعه به حرکت، خود را در لاکِ انفعال فرو میبرد.
همدلی را کاهش میدهد: تمرکزِ افراطی بر «خود»، انسان را نسبت به دیگران بیاعتنا میکند.
انفعال را جایگزینِ کنشگری میکند: در حالی که معنویتِ ناب اسلامی میگوید: اگر ظلمی دیدی، سکوت نکن، این جریانها میگویند: رها کن، فقط به درونِ خودت توجه کن!
هر معنویتی که انسان را از مبارزه با ظلم، کمک به مظلوم و مسئولیتپذیری اجتماعی دور کند، یک انحرافِ خطرناک است. معنویتِ انقلاب اسلامی اما، همراه با بیداری، مسئولیت و حرکت است؛ آرامشی که نه از بیتفاوتی، که از ایستادگی در برابر ظلم به دست میآید.
قانون جذب، فردگرایی افراطی در پوشش معنویت کاذب
قانون جذب، یکی از خطرناکترین جریانهای انحرافی است که خودخواهی و فردگرایی مطلق را در قالب یک «معنویت مدرن» ترویج میکند. این آموزه با شعارِ «به هرچه فکر کنی، به آن میرسی!» انسان را در دایرهای بسته از خواستههای شخصی محبوس میکند و او را از مسئولیتهای اجتماعی غافل میسازد.
چرا قانون جذب ناقض معنویت جمعی است؟
۱. تمرکز افراطی بر خواستههای فردی:
تمام تأکید این قانون بر این است که فقط به خواستههای خودت فکر کن! خواه ثروت باشد، سلامتی، یا روابط عاطفی.
در این نگاه، عدالت اجتماعی، کمک به محرومان و دغدغههای جمعی جایی ندارند.
۲. ذهنمحوریِ خودخواهانه:
ادعا میشود که با تمرکز ذهنی میتوانی هرچه میخواهی به دست بیاوری، گویی جهان فقط برای ارضای تمایلات تو آفریده شده است!
این نگاه، انسان را از واقعیتهای اجتماعی و دردهای همنوعانش جدا میکند.
۳. نفی مسئولیتپذیری:
اگر فقیری در جامعه هست، قانون جذب به او میگوید: تقصیر خودته! کافی بود بیشتر به پول فکر کنی!
این یعنی تبدیل ظلم ساختاری به تقصیر فردی در حالی که معنویت حقیقی میگوید: اگر جامعهای گرسنه است، تو هم مسئولی!
تفاوت با معنویت ناب اسلامی
معنویت انقلاب اسلامی برعکس، مسئولیتپذیری جمعی را اصل میداند:
– نه «من» محوری، بلکه «ما» محوری
– نه فرار از جامعه، بلکه خدمت به جامعه
– نه تمرکز بر ثروت شخصی، بلکه مبارزه با فقر عمومی
نتیجه یک انحراف خطرناک
قانون جذب، انسان را تبدیل به موجودی منفعل، خودمحور و بیتفاوت میکند؛ انحرافی که دقیقاً در راستای اهداف استکبار جهانی برای تضعیف روحیهی جمعگرایی و مسئولیتپذیری است. در مقابل، معنویت حقیقی، انسان را آگاه، حساس و کنشگر میسازد؛ همانگونه که شهدا با گذشتن از جانشان، درسِ ایثار جمعی را به بشریت آموختند.
هر معنویتی که تو را از درد مردم غافل کند، دروغ است.
قانون جذب، توجیه ظلم با پوشش «معنویت»!
در ایران، برخی مبلغانِ این جریانِ انحرافی سعی کردهاند با پوششهای لایهای، آن را قابلدفاع نشان دهند، اما حقیقت این است که قانون جذب یک مکانیزم خطرناک برای توجیه بیعدالتی است. این آموزه به شکل ضمنی اما روشن القا میکند:
– اگر فقیری، تقصیر خودته! (فرکانس فقر رو فرستادی!)
– اگر بیمار شدی، خودت جذبش کردی!
– اگر در زندگی شکست خوردی، انرژی منفی دادی!
چرا این نگاه ضداسلامی و ضدعدالت است؟
▪︎ نادیده گرفتن ساختارهای ظالمانه:
این تفکر «استکبار جهانی، نظام سلطه و تبعیض سیستماتیک» را کاملاً نادیده میگیرد.
گویی همهچیز به ذهن فرد بستگی دارد و ظالمها هیچ نقشی ندارند!
▪︎ وجدانزدایی سیستماتیک:
قانون جذب، بیتفاوتی را نهادینه میکند:
«مردم گرسنه؟ تقصیر خودشونه! تو فقط به خواستههای خودت فکر کن!»
این دقیقاً نقطهی مقابل اسلام است که میگوید:
اگر گرسنهای ببینی و سیر بخوابی، ایمان نداری!(پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم)
▪︎ تضاد کامل با معنویت انقلابی:
در قانون جذب، هدف، 《گرفتن بیشتر برای خودت》 است.
در معنویت اسلامی، هدف، «بخشیدن بیشتر به دیگران» است.
یکی انسان را «حریص و خودخواه» بار میآورد، دیگری ایثارگر و مسئول.
نتیجه: یک جنگ عقیدتی پنهان
این جریانها آگاهانه طراحی شدهاند تا:
مردم را از مبارزه با ظلم بازدارند، عدالتخواهی را تضعیف کنند و جامعه را به سمت انفعال و خودمحوری سوق دهند.
اما معنویت انقلاب اسلامی، با پرچمدارانی مثل شهدا ثابت کرده که رستگاری واقعی در گروِ خدمت به خلق و مبارزه با ظلم است، نه در انزوا و خیالپردازیهای خودخواهانه.
هر مکتبی که تو را از درد مردم غافل کند، از شیطان است.
دو رویکرد اساسی در معنویت ناب انقلابی
نهضت خدمت به خلق: عالیترین عبادت
این رویکرد خدمت به مردم را برترین عبادت میداند، با هدف گرهگشایی از مشکلات جامعه حرکت میکند به دنبال رفع فقر و محرومیت و بهبود زندگی مردم است
-همانطور که در نماز به قرب الهی میرسیم، در خدمت به خلق نیز این تقرب حاصل میشود
مبارزه با ظلم و استکبار: مسئولیت اجتماعی
توجه به امور مسلمین و دفاع از مظلومان، مقابله با نظامهای ستمگر جهانی، پایبندی به عدالتخواهی در سطح جامعه و جهان
جامعه امروز در دو راهی تاریخساز:
راه اول (معنویت حقیقی):
انسان را به سوی خدا و خدمت به بندگانش هدایت میکند
مسائل اجتماعی را تقویت مینماید
هدفش ساختن جامعهای عادلانه و اخلاقی است
در عمل با فداکاریها و همبستگیهای اجتماعی تجلی مییابد
راه دوم (معنویتهای کاذب):
انسان را در خودمحوری و انزوا غرق میکند، از مسئولیتهای اجتماعی میگریزد، به بهانه آرامش فردی، بیتفاوتی را ترویج میدهد
معنویت اصیل اسلامی که در انقلاب اسلامی متجلی شده، راهی است که هم سعادت اخروی را تضمین میکند و هم جامعه را به سوی عدالت و پیشرفت رهنمون میسازد. این همان مسیری است که شهدا و ایثارگران با خون خود آن را آبیاری کردهاند و امروز به عنوان الگویی زنده در مقابل معنویتهای انحرافی غرب قرار دارد.
معنویت حقیقی در برابر انحرافات فردگرایانه
راه دوم که مسیر انحراف است، همان معنویتهای فردگرایانه و نوظهور است که انسان را به سمت خودش میکشاند. این مسیر بر خواستههای شخصی تأکید دارد، فردگرایی در آن کاملاً بارز است و با خودخواهی، انزواطلبی و بیتفاوتی نسبت به رنجهای اجتماعی همراه است. این جریانها با شعارهای فریبنده و جذاب، مردم را وسوسه میکنند، اما در باطن پوچ و تهی هستند. در نهایت این انتخاب مردم است که با کدام معنویت همراه شوند.
امروز آنچه غالب است، معنویت ناب انقلاب اسلامی است، اما شیاطین جن و انس در نظام استکبار جهانی به شدت تلاش میکنند با ترویج معنویتهای تقلبی و کاذب، این مسیر حقیقی را منحرف سازند. معنویت انقلاب اسلامی ما را به راهی دعوت میکند که هم سعادت فردی و هم سعادت جمعی در آن تحقق مییابد، در حالی که در آن معنویتهای نوظهور نه تنها سعادت جمعی وجود ندارد، که حتی سعادت فردی هم محقق نمیشود.
جالب توجه این که این معنویتهای نوظهور همانند موریانههایی هستند که به تدریج درخت تناور معنویت جمعی را از درون میخوردند و نابود میکنند. اگر به این خطر توجه نکنیم، روزی خواهیم دید که این درخت عظیم از درون تهی شده و با کوچکترین تلنگری فرو خواهد ریخت. ما نباید نسبت به این جریانهای انحرافی بیتفاوت باشیم. همانطور که به مسیر رشد توجه داریم، باید خطرات مسیرهای انحرافی را نیز بشناسیم و از آنها دوری کنیم. این هوشیاری است که ما را در مسیر حق پایدار نگه میدارد.
کد خبر 2103791
- خرید ارزان بلیط هواپیما از 900 ایرلاین رزرو ارزان 1.5 میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین 50 کشور در کوتاهترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
-
یوگا و قانون جذب؛ آرامشی به بهای بیتفاوتی
-
افزایش تبعیضهای شغلی در آلمان نسبت به مسلمانان
-
زنان دربار تیموری چگونه پیشتاز فرهنگ شدند؟؛ آموزش دختران همپای پسران
-
آیا در بین نماز جماعت می توان نیت فرادا کرد؟
-
جهاد پیامبر(ص) این بود که دین داری بر پایه «عقل» استوار گردد!
-
حدیث روز؛ سه حق پدر و مادر بر فرزند