هویت واقعی من یک خانواده را ناامید کرد

من ابراهیم هادی اهل نجفآباد هستم، در لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی سال ۶۱ در مرحله دوم والفجر مقدماتی اسیر شدم. در زمان اسارت مجروح شدم و وقتی عراقیها مرا به بیمارستان العماره منتقل کردند، اسامی را ثبت کردند. بعد مرا به بیمارستان تموز عسگری بغداد بردند در آنجا متوجه شدم مرا با ابراهیم هادی، فرمانده سپاه اشتباه گرفتند.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، نشست بررسی و نقد کتاب «من ابراهیم هادی نیستم» با حضور ابراهیم هادی، آزاده دفاع مقدس، امیر نوبرانی، مولف و پژوهشگر و محمد قاسمی پور، منتقد و سردار مهدی امیریان، مدیرعامل باغ موزه دفاع مقدس یکشنبه ۲۶ مردادماه برگزار شد.
سردار مهدی امیریان گفت: به نظرم درباره اسارت آثار زیادی منتشر نشده است. موسسات و مراکزی درباره دفاع مقدس کار تخصصی انجام میدهند، اما درباره آزادگان کار چندانی انجام نشده و مورد غفلت قرار گرفتند. آزادگان رزمندگانی بودند که در زندان دشمن جانانه مقاومت کردند که به این مقاومت کمتر پرداخته شده است. وقتی در میدان نبرد اسلحه به دست میگیرید و با دشمن مبارزه می کنید، کاملا طبیعی است. اما فردی که در خاک دشمن در محاصره و تحت شکنجه است، شرایطش خیلی متفاوت است.
او افزود: تفاوتی که اسرای دفاع مقدس ما با سایر اسرای جهان داشتند، حتی در اسارت هم دست مبارزه و مقاومت برنداشتند. این نکته کلیدی است که باید بیشتر بر آن تاکید کنیم. در جایی که دشمن بالای سر اسراست و از کارهای جزئی آنها را رصد و کنترل میکند و همه فعالیتهای فرهنگی و مذهبی زیر فشار دشمن انجام میشود و گاهی هم انجامش غیرممکن است. در اینجا وظیفه اسرا تمام شده و هیچ الزامی برای مقاومت و مبارزه نیست اما در آنجا هم رزمنده ما دست از مبارزه و مقاومت برنمیدارد.
مدیرعامل باغموزه دفاع مقدس بیان کرد: مقاومت زیر فشار و شکنجه دشمن نقطه روشنی در کارنامه اسرای جنگ تحمیلی ماست که باید به آن بیشتر بپردازیم. به عبارتی مقاومت در میدان یک درس برای ما دارد و مقاومت در حصر و زیر دست و پای دشمن مفهوم دیگری در بردارد. برای همین کتابهایی چون «من ابراهیم هادی نیستم» قرار است از این منظر به اسارت نگاه کند. کتابی که سوژه جالب و خواندنی دارد. چون براساس آنچه یک عقبه ذهنی از شهید ابراهیم هادی داریم و تشابه اسمی اتفاقاتی را در طول زمان رقم میزند که موضوع کتاب را برای مخاطب کنجکاوبرانگیز کرده است.
هویت واقعی من یک خانواده را ناامید کرد
ابراهیم هادی، راوی کتاب گفت: من ابراهیم هادی اهل نجفآباد هستم، در لشکر ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی سال ۶۱ در مرحله دوم والفجر مقدماتی اسیر شدم. در زمان اسارت مجروح شدم و وقتی عراقیها مرا به بیمارستان العماره منتقل کردند، اسامی را ثبت کردند. بعد مرا به بیمارستان تموز عسگری بغداد بردند در آنجا متوجه شدم مرا با ابراهیم هادی، فرمانده سپاه اشتباه گرفتند.
او ادامه داد: برای همین وقتی عراقیها برای سرکشی و ثبت اسرا به بیمارستان آمدند. وقتی اسم و فامیل مرا پرسیدند، چند بار مرا برانداز کردند. بعد با یکدیگر بحث کوتاهی کردند و گفتند او نیست!
این آزاده بیان کرد: وقتی به اردوگاه منتقل شدم بعد از مدتی برایم نامهای از خانواده شهید ابراهیم هادی آمد. من پاسخ نامه را دادم و شرح دادم که من ابراهیم هادی فرزند آنها نیستم. پاسخ این نامه در کتاب «سلام بر ابراهیم» در بخش اسارت آمده است. پاسخ دادن به نامه خانواده یک فردی که منتظر و امیدوار بودند، آسان نبود، چون بالاخره یک خانواده را ناامید کردم و این کار حس و حال خوبی به من نداد.
جغرافیای زیست راوی مبهم است
محمد قاسمیپور، منتقد کتاب گفت: در شناسنامه کتاب این موضوع مطرح نشده که هم راوی هم مولف کتاب آزاده هستند. در اینجا با بحثی که عنوان شد، متوجه شدیم که مولف کتاب هم آزاده است. من بدون تعارف باید بگویم که در سالهای پایانی جوانی و آغاز میانسالیام، علاقه شخصیام گفتوگو با آزادگان بود، این گفتوگوها را با لایههای مختلفی از نگاه، محتوا و شیوه اجرا انجام میدادیم و برای من، تجربهای پُر از آموزه و درس عبرت بود.
او افزود: هر آزادهای، وقتی از اسارت بازمیگردد، حامل نوعی زیست و تجربهای کاملا متفاوت از چیزی است که ما در زندگی روزمره خود تجربه کردهایم. اگر بتوان این تجربه را با پرسشهای دقیق بیرون کشید، آن را بهدرستی تحلیل و بازآفرینی کرد، و با روایت خود آزاده همراه ساخت، سطح تأثیرگذاری، تربیت و آموزندگی چنین روایتی برای مخاطب بسیار بالا خواهد بود.
این منتقد اظهار کرد: من با آزادگان بسیاری در لایههای متفاوت گفتوگو کردم، این موضوع برای من صرفا یک علاقه شخصی نبود، بلکه توفیقی بود که با تعداد قابلتوجهی از آزادگان گفتوگو داشته باشم و از آن بهره ببرم. اما نکتهای که گاهی در مقدمهها، شناسنامهها یا ساختار آغازین کتابها مغفول میماند، این است که مخاطب دقیقا نمیداند با چه کسی روبهروست. ما در آغاز کتاب متوجه نمیشویم که نویسنده یا مصاحبهگر خود از تجربه اسارت برخوردار بوده یا نه. من به دلیل شناخت قبلی از نویسنده (برای مثال آقای نوبرانی) یا آشنایی با آثار پیشین او، میدانستم که ایشان خود از آزادگان هستند.
قاسمیپور گفت: این موضوع اهمیت زیادی دارد؛ چراکه آزادهای که تجربه زیسته اسارت دارد، به شکل طبیعی درک عمیقتری از فضای اردوگاهها، روابط، جغرافیای ذهنی اسرا و مناسبات حاکم بر آن دارد. طبیعتا چنین فردی میتواند پرسشهای دقیقتر و سنجیدهتری مطرح کند و درنتیجه، گفتوگویی عمیقتر و اثرگذارتر شکل بگیرد. اول باید درک و تصویری دقیق و واقعی از آن رویداد و فضای زیستی آن داشت تا بتوانیم فرد را در درون آن فضا ببینیم و به حیات و زندگیاش معنا و بعد بدهیم. باید بتوانیم آن موقعیت را به صورت سهبعدی در ذهن خود مجسم کنیم.
او ادامه داد: احساس من این است که نوبرانی چون خودشان تجربه دیدهاند، چندان شکاک یا کنجکاو درباره الرمادی نیستند. اما اگر من با کسی مواجه شوم که از الرمادی آمده باشد، اول از همه درباره الرمادی از او سوال میکنم؛ میپرسم الرمادی دقیقا کجاست؟ طول و عرض جغرافیایی آن چیست؟ آسایشگاهها چگونهاند؟ وضعیت حیات و طبقههای بالای اردوگاه چگونه است؟ و افراد آنجا چگونه رفت و آمد دارند؟
این پژوهشگر بیان کرد: اول باید درک، دریافت و پنداشت تصویری از آن رویدادگاه و جغرافیای زیستی داشته باشیم تا آدم در درونش دیده بشود به حیاتش درواقع بعد داده بشود و ما سه بعدی آن فرد را در فضای اسارت ببینیم. احساسم این است که نوبرانی، مولف کتاب چون با دیده کنجکاوی سوال مطرح نکرده درنتیجه مثل ما نسبت به خیلی از مسائل اسارت ازجمله اردوگاه الرمادی خیلی کنجکاو نیست من اگر با آدمی که از رومادی آمده مواجه بشوم اول درباره رمادی میپرسم بعد طول و عرض و مختصات آسایشگاه و حیاط و…
قاسمیپور گفت: وقتی با همسر یک شهید گفتوگو میکنم، به او میگویم که شما به ساختار خانواده خیلی مسلط هستید، اما یک محقق بیگانه، کسی که از بیرون و بدون شناخت قبلی وارد میشود، کنجکاوی بیشتری دارد و سؤالات دقیقتر و جزییتری درباره موضوع میپرسد. معمولا فرزندان، برادران یا خواهران که پای گفتوگو با نزدیکانشان مینشینند، نمیتوانند گفتوگوهای عمیق و روشنی بگیرند، چون هم موضوع تخصصی است، هم کنجکاوی کمتری دارند. از این رو هر چند جناب نوبرانی پیشینه و ادبیات اسارت را بهخوبی میشناسند و در کارشان موفق هستند، اما من احساس میکنم با کمی کنجکاوی بیشتر میشد به شناخت عمیقتری رسید.
او افزود: به عنوان کسی که سابقه معلمی و نقد و بررسی دارم، تلاش من این است که کسانی که وارد این عرصه میشوند، به نکته مهمی توجه کنند؛ حداکثر کنجکاوی را نسبت به زیستبوم، محل زندگی و فضای واقعی افراد به کار ببرند.
تلاش کردم مخاطب از کتاب دلزده نشود
امیر نوبرانی در پاسخ به ایراداتی که منتقد به این کتاب وارد دانست، توضیح داد: من در جلسات نقد و بررسی کتابهای خودم، هر نکتهای را که احساس میکردم وارد است، پذیرفتهام و سعی کردهام در کارهای بعدی آنها را لحاظ کنم. درباره اسم اثر باید بگویم، راوی کتاب ابتدا با عنوانی که من انتخاب کردم موافق نبودند. اما بعد از مطالبی که برایش مطرح کردم به یکی از طرفداران پروپاقرص این عنوان تبدیل شدند.
او افزود: یکی از نکاتی که قاسمیپور مطرح کرد، این بود که در کتاب اشاره نشده که هم راوی آزاد است و هم نویسنده آزاد. باید بگویم که تا روز آخر مصاحبه، با آقای هادی به گونهای رفتار کردم که حالت طبیعیاش حفظ شود و به او نگفتم من هم آزاده هستم! یعنی تلاش کردم مخاطب احساس نکند این کتاب مانند کتابهای دیگر است که فردی عادی با دیگری مصاحبه میکند. مخاطب باید باور کند که روایت واقعی و طبیعی است.
این پژوهشگر بیان کرد: خیلی سعی کردم راوی را اذیت نکنم و فقط نکات مهمی که خودم میدانستم، مثل وضعیت آماری، نحوه رفتار ماموران عراقی، وظایف ارشدها، وضعیت غذا و غیره را مرور کردم. این نکات مشترک در تمام اردوگاهها بودهاند و من سعی کردم فقط تایید آنها را از او بگیرم و در کتاب بیاورم. اگر به این مسئله که راوی و نویسنده هر دو آزاد هستند، بیشتر اشاره شده بود، شاید بهتر بود. دلیل اینکه زیاد روی این موضوع تأکید نکردم این بود که خودم دوست نداشتم زیاد مطرح شود.
نوبرانی گفت: نکته دیگری که مطرح شد، این بود که آیا اینکه راوی و نویسنده هر دو آزاد هستند، نقطه قوت است یا خیر؟ من نمیدانم منظور دقیق چیست، اما به نظر من یکی از ویژگیهای این کتاب این است که مخاطب وقتی آن را میخواند، در ذهنش این تصور ایجاد میشود که نویسنده به روایت کمک کرده یا نکرده است. در این مورد، نویسنده صددرصد کمک و خیلی همکاری کرده است.
او ادامه داد: من هم سعی کردم هر آنچه در ذهنم بود و اتفاقات مهمی که نباید فراموش شود، در کتاب بیاورم. همچنین تلاش کردم آنچه در اردوگاههای مختلف اتفاق میافتاده، همراه با خاطرات اختصاصی راوی، منتقل شود.
۲۵۹
کد خبر 2103743
- خرید ارزان بلیط هواپیما از 900 ایرلاین رزرو ارزان 1.5 میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین 50 کشور در کوتاهترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
-
سند خروج مخفیانه طلا و نقره از ایران توسط یهودیان در ۷۵ سال پیش
-
شایعه وبا در تهران، استخرها را خلوت کرد +عکس و جزئیات
-
هویت واقعی من یک خانواده را ناامید کرد
-
۱۲ میلیون نفر نوشتند: «سید علی خامنهای» + عکس
-
عکس/ آخرین روزهای پادشاه مشروط
-
عکس/ ناصرالدین شاه سوار بر سهچرخه سلطنتی در حیاط کاخ گلستان
-
۱۲ میلیون نفر نوشتند: «سید علی خامنهای» + عکس
-
عکس/ آخرین روزهای پادشاه مشروط