انتقاد استاد حوزه علمیه از رفع حصر؛شورای عالی امنیت ملی بررسی کند که نیاز انسجام ملی چنین تصمیماتی است؟!/بعضی از زندانیان یا محصورین شاید کوتاه نیایند

استاد حوزه علمیه، بیان کرد: نظرم باید شورای عالی امنیت ملی و مسئولین نظام بررسی بفرمایند که نسبت این انسجام ملی و هزینه حفظ انسجام ملی، آیا این است که چنین تصمیمهایی اتخاذ شود؟ اینها را باید به نظرم بررسی کرد. بعضی از مثلاً زندانیان یا کسانی که در حصرند، ممکن است کوتاه نیایند و ممکن است از کمترین فرصت، دوباره شکافها و همان گسلهای موردانتظار دشمن را باز کنند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عبدالکریم بهجت پور استاد حوزه علمیه، بیان کرد: در راستای حفظ وحدت ملی، باید همه دستگاهها تلاش بکنیم تا نهتنها برای حفظ انسجام و وحدت عظیم حاصلشده، کار خلافی انجام ندهیم، بلکه بر تقویت نگاه وحدت و انسجام ملی نیز تأکید ورزیم. نکتهای که در سؤال جنابعالی هست، روشن میکند که گاهی یک دوگانهای میان وحدت ملی و اعتقادات اسلامی، اعتقادات مذهبی و اعتقادات حزبی و گروهی احساس میشود.
به نقل از جماران، مشروح گفت و گوی بهجت پور را در ادامه می خوانید؛
مثلاً رهبران انقلاب، یا حتی اگر نگوییم رهبران انقلاب، امامین انقلاب، حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی(ره) و حضرت آیتاللهالعظمی امام خامنهای (مدظلهالعالی)، این دو، مسئله وحدت ملی را مطرح میکنند. مثلاً حضرت امام (ره) میفرمایند ملتی که در آغاز انقلاب سی میلیون جمعیت دارد، باید سی میلیون بسیجی داشته باشد. خب وقتی ایشان این را میفرمایند، یعنی کاملاً توجه دارند که باید تمام ملت را پشت سر یک مملکت قرار بدهیم و اینگونه نیست که دفاع از ملیت و دفاع از مرزهای یک کشور، تفاوت اعتقادات، تفاوت مذهب، تفاوت آیین و نگاه را بهعنوان یک ممیزه قلمداد بکند یا ایجاد بکند. نه، اعتقادات ممیز نیست. دفاع از ملت، دفاع از مملکت، یک دفاع ملی است و همه باید پشت سر آن قرار بگیریم.
وقتی بر اسلامیت و بر مذهب تأکید میکنند، این به این معناست که گاهی مملکت به دلیل اینکه یک اعتقاد خاصی دارد و یک بینش خاصی بر آن حاکم است، مورد هجمه قرار میگیرد. درصورتیکه مملکت بهخاطر یک سری اعتقادات مورد هجمه قرار گیرد، آنجا است که باید آن جریانی که پشت سر این اعتقاد قرار گرفتهاند، آن مجموعهای که کاملاً این اعتقاد را بهعنوان اکثریت در جامعه دارند، خودشان را اولین افراد و اشخاصی بدانند که از مملکتی که این اعتقادات در آن مطرح است، مراقبت و نگهداری کنند و در برابر دشمنشان از خودشان واکنش جدی نشان بدهند.
دشمن گاهی به ایران تجاوز میکند، صرفنظر از اینکه جمهوری اسلامی است، صرفنظر از اینکه حکومت اسلامی در آن برقرار است. حمله به ایران، نیازمند به وحدت ملی است و باید ما در این مسیر توانا باشیم و توجه بکنیم. اما گاهی به مملکت ما میخواهند آسیب بزنند بهخاطر اعتقادات ما؛ آن وقت اولین افرادی که وظیفه دارند از مملکت دفاع بکنند – یعنی با همان عنوان کلی ایران – کسانی خواهند بود که به دلیل اعتقاداتشان مورد هجمه قرار گرفتهاند.
اینکه حضرت امام(ره) مسأله اعتقادات را مطرح میکنند، اینکه مقام معظم رهبری در جایی ایران را بهعنوان امالقرای کشورهای اسلامی مطرح میکنند و مسأله تهاجم به فرهنگ دینی و فرهنگ مذهبی ایران مورد توجه قرار میگیرد، آنجا است که دشمن، اعتقاد و مذهب مردم را نشانه رفته است. اما اگر دشمن، ایران را نشانه رفته باشد، در آنجا دیگر مسئله حفاظت و حراست، یک مسأله ملی است. همه ما با هر اعتقادی، با هر رنگی، با هر نژادی و با هر قومیتی، پشت سر کشورمان هستیم؛ لذا اگر گاهی تعبیر به «اسلامیت» و گاهی تعبیر به «ایرانیت» شده، اینها منافاتی با یکدیگر ندارند. دشمن به صورتهای متفاوتی به ما حمله میکند؛ باید ببینیم چه بخشی مورد هجمه قرار گرفته است. آن وقت است که میبینیم ادبیات رهبران قاعدتاً تغییر میکند.
به نظر حضرتعالی، تأکید امروز بر عنصر ملیت، یک رخداد طبیعی بهخاطر جنگ است یا یک انتخاب آگاهانه؟
کاملاً آگاهانه است. یعنی ما باید توجه داشته باشیم اگر دشمن الان به ایران حمله میکند و زن و مرد ایران را میکشد، اگر فرماندهان ما را به شهادت میرساند، اگر تخریبی را متوجه ایران میکند، اگر دانشمندان هستهای و خانوادههایشان را مورد هجمه قرار داده است، او زیان را به جمهوری اسلامی نمیزند. مثلاً در میدان تجریش، وحشیگری کرده و مردم را در خیابانها تکهتکه میکنند؛ آنجا مذهبشان را سؤال نکردند، آنجا دینشان را سؤال نکردند، در آنجا ایرانیتشان مورد هجمه قرار گرفته است؛ لذا در اینگونه حملاتی که به «ایرانی» دارد صورت میگیرد، رهبران ما بهدرستی باید مسأله ایرانیت را موردتوجه قرار بدهند. کیان ایرانی باید حفظ بشود.
در سپهر جهانی، تمدن کهن ایرانی امروز مورد تهاجم قرار گرفته است؛ ولو اینکه دشمن، مسأله را پشت سر شعارهای دروغین مطرح بکند، اما معلوم است که عملکرد او، تهاجم به ایران است و به همین دلیل اگر ما الان از یک وحدت سخن میگوییم، اینجا وحدت ایرانیان برای دفاع از کشور عزیزشان است و این یک تاکتیک نیست؛ این یک واقعیت است. در تهاجم فرهنگی و مبارزات مذهبی، هیچوقت صحبت از وحدت ملی نمیشود. اگر در آنجا مسأله وحدت ملی مطرح شود، آنجا تاکتیک است. دشمن مثلاً با این بخش از کشور کار دارد، بعد ما بگوییم که ملت مورد هجمه قرار گرفتهاند؛ نه، آنجا معلوم است که دشمن در صدد است بخشی از توانایی مردمِ جمعشده و گردآمده در ایران را مورد هجمه قرار بدهد؛ لذا اصلاً اینها هیچکدام تبدیل به یک تاکتیک نمیشود؛ نه، هر دوی اینها در جای خودش متین است و به نظر میرسد که صداقت رهبران ما، حضرت امام (ره)، مقام معظم رهبری و دیگر مسئولین عزیز ما، کاملاً در اینجا نمایان است.
رد پای قرآنی هم در این واژهها نسبت به ملیت و اسلام هست؟
درباره ملیت اسلامی یا کلاً ملیت مردم، قرآن میفرماید که شما چرا از مستضعفینی که تحتفشار مستکبرین قرار گرفتهاند، دفاع نمیکنید؟ «وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ…». اگر جنابعالی بعداً آیه کاملش را پیدا بفرمایید، در آنجا تصریح میکند که شما چرا از مستضعف دفاع نمیکنید؟ میگوید صرفنظر از دینشان، زن هستند، مرد هستند، کودک هستند و زیر ستم قرار گرفتهاند؛ چرا دفاع نمیکنید؟ آن کسی که تحت ستم قرار گرفته است که لزوماً مسلمان نیست؛ ممکن است کافر باشد، ممکن است مشرک باشد. ممکن است اعتقادش الزاماً متناسب با منِ مؤمنی که الان مخاطب جهاد هستم، نباشد. اینکه حضرت علی (ع) وقتی به یکی از شهرهای حکومت ایشان حمله میشود و خلخال از پای زن یهودیه به تاراج میرود، میفرمایند: «اگر انسان از این حادثهای که اتفاق افتاده است بمیرد، پیش من سرزنش نمیشود»، نشان میدهد که مسأله دفاع از ملیت و مردمی که تحت حمایت حکومت اسلامی هستند، یکی از نمادهای دینی حکومت اسلامی است. بله، اسلام میگوید وقتی این شخص را میپذیرد، بهعنوان اصحاب ذمه(جامعهای مثل یهود را بهعنوان اصحاب ذمّه خودش پذیرفته است) با او رفتار می کند. یعنی من باید از شما حمایت کنم. وقتی کسی را به رسمیت شناخت-مثلاً ما الان اقلیتهای دینی و مذهبی را به رسمیت شناختهایم- من از همان برادر اهلسنتم همانطور دفاع میکنم که از برادر شیعهام.
اصلاً در این شرایط، وقتی شما به کلیت نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی توجه میفرمایید، میبینید که دقیقاً انعکاسی از آیات قرآن و انعکاسی از سنت و سیره اسلامی است. اینطور نیست که مثلاً من در کشورم کسانی را به رسمیت بشناسم؛ اما از اینها دفاع نکنم. اگر میخواست دفاع نکند، میفرمود: «آقا هرچه یهودی، نصرانی و زرتشتی است، اینها از کشور بیرون بروند، چون ما بنا داریم فقط در این مملکت از مسلمانها دفاع کنیم یا حمایت کنیم یا رسیدگی کنیم». بههیچوجه. شما وقتی کل آیات قرآن را بررسی میفرمایید، وقتی دستور به دفاع داده شده است، مثلاً در سوره حج میفرماید که ما اجازه جهاد میدهیم بهخاطر اینکه مظلوم واقع شدهاند. اگر کسی مظلوم شد، اگر جمعیتی مظلوم شد، معیار مظلومیت است؛ حتی مذهب در آنجا پررنگ نیست. ظلم، ظلم است. باز اگر جنابعالی آیهاش را ملاحظه فرمودید، کامل میشود نوشت. در سوره حج میفرماید که من از این کسی که [مورد ظلم واقع شده] دفاع میکنم؛ اصلاً مسئله مسلمانی نیست. خداوند معیار را بر روی کسانی برده است که مورد ستم قرار گرفتهاند.
ستمدیده ممکن است؛ مثلاً یک مسیحی بهوسیله یک یهودی باشد، ممکن است یک زرتشتی بهوسیله یک مسیحی باشد. اصلاً بفرمایید ممکن است یک مسیحی بهوسیله یک مسلمان باشد. اگر یک مسلمانی به یکی از اقلیتهای دینی و مذهبی ستم بکند و او را مستضعف قرار بدهد، آیا ما نباید از آن مسیحی دفاع کنیم؟ آموزههای قرآن، وظیفه شما را در برابر انسان ستمگر مشخص کرده است.
مثلاً امروز جریان ستمگر تکفیریها و داعشیها، اینها وقتی حمله میکنند، به اسم اسلام دارند به یک اقلیت دینی ستم میکنند. شما اگر در این جریان فقط نظارهگر باشید، خداوند به شما میفرماید چرا دفاع نکردید؟ آموزههای قرآن به ما میگوید مظلوم در هر لباسی و در هر مذهبی باید حمایت بشود و ستمگر در هر لباسی و در هر مذهبی و چهرهای باید با او مبارزه کرد. دستور حضرت امیر (ع) که میفرماید «کونوا لِلظّالِمِ خَصماً وَ لِلمَظلومِ عَوناً» (با ظالم در هر لباسی باشد بجنگید و با مظلوم در هر لباسی باشد همراهی کنید)، اصلاً مسأله مذهب مطرح نیست. آموزههای دین به ما میگوید که باید در کنار مظلوم ماند، حمایتش کرد و از ظالم برائت جست؛ ولو اینکه این ظالم اتفاقاً همنام ما در مذهب باشد.
الزامات نگاه ملی امروز چیست؟ مصادیق تقویت حس ملی چگونه میتواند باشد؟
به نظرم مهمترین مسئله در بحث الزامات، توجه به این است که ما به چه دلیلی داریم از ایران دفاع میکنیم؟ به چه دلیلی داریم از ایرانیت دفاع میکنیم؟ این مسأله اول است. یعنی بدانیم دشمن ما، دشمن ایران است. اگر کسی دشمنش را بهعنوان دشمن ایران شناخت، تلاش میکند همه ایرانیان را پشت سر خودش قرار بدهد؛ حتی اگر اپوزیسیون باشد. اولین مسأله این است که بدانیم ایران در خطر است. مسأله دوم این است که دقیقاً مردم را مراقبت بکنیم که توطئه و طراحی دشمن برای تضعیف قدرت ایرانی، بر روی ایجاد اختلاف بین آحاد ملت ایران تمرکز خواهد کرد. «تفرقهبینداز و حکومت کن».
دومین و مهمترین مسأله به نظر من همین است. یعنی ما باید توجه بکنیم آن روزی، روز شادی دشمن خواهد بود که ما مثلاً فرض کنید بلوچ را از خودمان جدا بدانیم، کرد را از خودمان جدا بدانیم، عرب را از خودمان جدا بدانیم؛ این موزاییک اقوام در ایران از هم جدا بشوند و رگههای فاصله بینشان ایجاد بشود.
بعد، بدتر از آن، ایجاد بهانههای مذهبی و اعتقادی است. بلوچ تصور بکند ایران و نظام اسلامی فقط به دلیل اینکه اینها مثلاً اهلسنت هستند، با آنها بد است. کرد احساس بکند؛ چون اینها شافعی هستند، شیعیان با آنها بد هستند. یعنی گسلهایی وجود دارد که اگر دشمن اینها را باز بکند، چسب ارتباطی ملت ایران را بازکرده است. به نظر میرسد الزام دوم دقیقاً این است که مراقب ایجاد گسلها در این مجموعه موزاییکی ایران باشیم. باید به همه آحاد ایران بهعنوان ایرانی احترام بگذاریم، دغدغههایشان را باید محترم بشناسیم، روابط کریمانه بین ایرانیان بهعنوان ایرانی باید موردتوجه باشد و برای مسائل بزرگتر و دیدن دشمن بزرگتر، چشم بصیرت و روشنبینی جمعی ایرانیان را به اهداف دشمن باز بکنیم. خدای متعال در قرآن میفرماید که ابلیس از همه راهها خواهد آمد و سعی میکند که شما را منحرف کند؛ از سمت راست، سمت چپ، عقب و جلو. اصل مطلب این است که رابطهتان را باخدا قطع کند. خود شیطان قسمخورده است که «وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ» (در سوره اعراف است). کاری میکنم که مردم، شاکر تو نباشند.
اگر ایران را یک مجموعهای تصور کنید، دشمن میخواهد این اتفاق نیفتد. باید به نظر من، دشمنیِ دشمن را خوب شناخت و همانطور که قرآن میفرماید «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بگیرید)، او را بهعنوان دشمن به رسمیت بشناسید. دشمن وقتی بنایش بر تهاجم، بر ایجاد اختلاف و بر طراحیهایی علیه سلامت، صلاح و سعادت یک ملت است، باید ما متناسب با آن برخورد کنیم. بخش زیادی از تلاشها و الزامات امروز به نظر میرسد این است که توجه بکنیم دشمن، دشمن آحاد ملت است؛ ما برنگردیم خودمان با همدیگر دشمنی کنیم.
اگر تجربیات و مشاهداتی هم از روحیه ملی در سطوح مختلف جامعه طی این روزها دارید، به آن اشاره کنید تا وارد بحث بعدی بشویم.
خواهش میکنم. خب تقریباً امروز در صحنه گسترده کشور، اولاً خود رهبری، بعد دولتمردان، بهخوبی دارند نسبت به انسجام ملی در برابر جریان استکبار و جریان صهیونیست و نارویی که علیه ایران طراحی میکند، کاملاً هوشمندانه سعی میکنند که کلیت مردم را در خدمت این مبارزه نگه دارند. تمجیدی که از ایرانی میشود، سرودههایی که به نام ایران به طور گسترده دارد مطرح میشود، ترکیبی که حتی برای متدینین از ایران و مذهب بیان میشود، مثل همان سرودی که «ای ایران» را در قالب نوحه و مرثیهسرایی سلحشورانه از آقای کریمی خواستند که خوانده بشود؛ اینها کاملاً نشان داد که مذهبیها و ارادتمندان به اهلبیت باید بدانند و میدانند که امروز مکتب اهلبیت در چارچوب جغرافیایی ایران خانه گرفته است و اگر بنا دارند این مکتب، الهامبخش برای دنیا باشد، باید این مکتب در این بومزیست و در این مرز گهربار تمدنی حفظ بشود.
کسی نمیتواند بگوید من اهل بیتی هستم، اما توجهی به ایران ندارم. امروز تجلی مکتب اهلبیت، تجلی اسلام ناب محمدی (ص) در ایران است و کاملاً تلاش حکیمانهای دارد صورت میگیرد که مذهبیها، به زبان ما، متدینین و انقلابیون بدانند دفاع از ایران، دفاع از همان انقلاب است و فهمشان و سفرهشان جدای از سفره ایرانیان نیست. امروز ایرانیها، مذهبیها و انقلابیون دقیقاً باید بدانند اگر بنا دارند این شعار در سطح دنیا باقی بماند و پیش برود، باید همراه با ایرانیتش پیش برود.
ببینید! پیغمبر (ص) مدینه را حفظ میکرد. اگر مدینه شکست میخورد، اسلام هم شکست میخورد. مدینه پایگاه اسلام شد و لذا دفاع از شهر مدینه، کمکردن بحرانهای شهر مدینه و کنارزدن مجموعههای توطئهگر برای شهر مدینه، در دستور کار پیغمبر (ص) قرار گرفت. پیغمبر (ص) میخواست آنجا را پایگاه اسلام قرار بدهد؛ لذا عرضم به حضور شما، دفاع از مدینه در برابر احزاب در جنگ احزاب و امثالهم، بخشی از تدابیری بود که برای حفظ دین اتخاذ میشد. امروز دقیقاً به نظر میرسد گفتمانی که دارد از زبان مسئولین نظام مطرح میشود و حاکم میشود، چه در بیانات مقام معظم رهبری، چه در بیانات سران قوا، بهخصوص آن چیزی که از ریاست محترم جمهوری ملاحظه میفرمایید، این است که دارند تلاش میکنند تا گفتمان وحدت ملی، گفتمان توجه به ایرانی و ایرانیت مردم حتی در خارج از کشور، گفتمان حاکم بر محیط اجتماعی امروز ما بشود.
انسجامی را که به آن اشاره فرمودید و پس از جنگ اخیر به وجود آمده، هم در داخل و هم در خارج و حتی در بین زندانیان سیاسی و اپوزیسیون، چگونه میبینید؟
من معتقدم که بسیار خوب درخشیدند، همهشان خوب درخشیدند و نشان دادند که حتی اینها صف خودشان را از امثال این باقیمانده یا جرثومه پهلویها که خودش را به اسرائیل فروخت، و از شبکههایی که خودشان را به اسرائیل فروختند و زبان به مزد آنها بودند، کاملاً جدا کردند. امروز دیگر مثلاً این جرثومههای بازمانده از پهلوی یا خودفروختههایی مثل اسرائیل، حتی در بین اپوزیسیون بهعنوان گروهی از گروهها نیستند. امروز منافقین خلق که برای بههمزدن ایران و در خدمت اهداف اسرائیل برای نابودی و تجزیه ایران قرار گرفتند، حتی پیش اپوزیسیون هم آبرویی ندارند؛ دیگر در کنار آنها نیستند، دیگر بخشی از آنها نیستند. اپوزیسیونی که برای ایران واقعی تلاش میکند، دیگر اینها را قبول ندارد.
این یکی از دستاوردهای مهم جنگ تحمیلی اخیر علیه ایران بود و خداوند پشت اینها را باز کرد. خداوند در میان اپوزیسیون، منطقی را گام یا گامهایی به سمت ایران و جمهوری اسلامی حرکت داد و این جرثومههای فساد و خودفروختههایی که دیگر ایران برایشان مسأله نیست و قدرت برایشان مسأله است – ولو اینکه این قدرت را به قیمت نابودی کشورشان به دست بیاورند – اینها را جدا و تفکیک کرد. آبروی اینها در دنیا رفت. آبروی اینها پیش ایرانیان رفت. البته قبلاً هم آبرویی نداشتند، اما گاهی کل حقیقت روشن نشده بود. جنگ اخیر، وضعیت این جریانهای اپوزیسیون را روشن کرد و من فکر میکنم اگر ما درست و معقول رفتار بکنیم، میتوانیم گامهای قرابت و نزدیکی کسانی را که دلخوریهایی از احیاناً سیاستها، برنامهها و حتی نظام جمهوری اسلامی دارند؛ اما ایرانیت ایران را موردتأیید قرار میدهند، برداریم. انشاءالله نشانههایی از نزدیکشدن اینها به مجموعه نظام مقدس جمهوری اسلامی و تعامل سازنده اینها و کمکردن موارد اختلافشان فراهم بشود.
به نظر شما یکی از این گامها نمیتواند آزادی زندانیان سیاسی، رفع حصر محصورین و امثالهم باشد؟
ممکن است. یعنی من در آنجا به نظرم باید شورای عالی امنیت ملی و مسئولین نظام بررسی بفرمایند که نسبت این انسجام ملی و هزینه حفظ انسجام ملی، آیا این است که چنین تصمیمهایی اتخاذ شود؟ اینها را باید به نظرم بررسی کرد. من الان نمیتوانم یک پیشنهاد روشن بدهم، اما بهطورکلی میتوانیم بگوییم کسانی را که دل در گرو ایران دارند و بپذیرند که بهگونهای رفتار نکنند که ایران دوباره دچار التهاب بشود. یعنی به نظر میرسد باید از دو طرف یک اصلاحی صورت بگیرد؛ نه آنها دوباره بیایند و التهابآفرینی کنند، و نه کسانی بنشینند و اجازه ندهند اینها به مام میهن و به مجموعه عمومی مردم برگردند. نه، به نظرم باید اینها بررسی بشود و اگر یک توافقی صورت بگیرد، و کسانی اهل خیر و تشخیصدهنده مصلحت بتوانند گامهای نزدیکشدن اینها را به هم بردارند.
به نظر من باید از هر دو طرف یک رفتار همدلانهای پیدا بشود. فکر میکنم فرمایش شما میتواند متین و درست باشد و ما را به نتیجه برساند. اما بعضی از مثلاً زندانیان یا کسانی که در حصرند، ممکن است کوتاه نیایند و ممکن است از کمترین فرصت، دوباره شکافها و همان گسلهای موردانتظار دشمن را باز کنند. اینها را دیگر چون واقعاً من اینجا نمیتوانم تشخیص بدهم.
اما معتقدم اگر کلیتش را بخواهیم بحث کنیم، قاعدتاً نظام اگر مصلحت بستهشدن گسلها را در این بداند که تصمیماتی را که اشاره فرمودید انجام بدهد، باید انجام بدهد و اگر جریانهایی که به هر دلیلی در گسلها دمیدهاند و اشکالاتی برایشان پیشآمده که منجر به فاصلهگرفتن و ایجاد یک سری ناراحتیها و دوگانگیها شده است، آنها هم بپذیرند که به این گسلها دست نزنند، اینها را بازتر نکنند و شکافها را بیشتر نکنند. فکر کنم اگر از هر دو طرف بخواهیم که بازنگری بکنند، حتماً فرمایش شما فرمایش متینی است و میتواند مطرح بشود.
نقش صاحبان تریبون، بهویژه ائمه جمعه و روحانیون که اخیراً هم رهبری در پیامشان اشاره کردند، در حفظ و تقویت این انسجام به وجود آمده چیست؟
بله، این خیلی حرف درستی است. یعنی به نظر من امروز کسانی که از پایگاه دین سخن میگویند، و تریبونهایی که پیام دین را به مردم منتقل میکنند، باید دقیقاً مراقب باشند که این وحدت ملی و این انسجام ملی ایران، دائماً باید گفته بشود و شروع نکنند سخنانی را بگویند که بهتدریج دوباره از این مجموعه منسجمِ پشت سر ایران، استثناء بتراشیم. دائما بگوییم اینها پشت سر ایراناند بهاستثنای فلان، اینها پشت سر اسلاماند بهاستثنای فلان. چرا؟ چون اصلاً نگاهشان با ما متفاوت است. خیلی خیلی هوشمندانه است که تقاضا کنیم افرادی که تریبون مذهب دستشان است، عامل ایجاد گسل جدیدی در میان کسانی که ایران را حمایت میکنند، نشوند. بله، ما اختلاف مذهبی داریم، ما اختلاف سیاسی داریم. اختلاف مذهبی و سیاسی در موضوعات خاص است. نباید برخیها سقف پشتیبانی از ایران و دفاع از ایران را اینقدر تنزل بدهند که مثلاً تنها یک گروه خاص یا یک بینش خاص، مدافع ایران باشد.
بزرگترین خطری که در بحث تریبوندارها هست، این است که خودشان یا گروهی از مردم را تنها مدعیان ایران بشمارند و دفاع دیگران از ایران را با ادبیاتی مثل دفاع منافقانه یا بزدلانه، تحقیر بکنند. تریبونها نباید دفاع از ایران را با دفاع از جمهوری اسلامی یا با دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی مخلوط کنند. بدانند وقتی صحبت از انسجام ملی در مسأله ایران است، یعنی با موضوع ایران، این یک حوزه بسیار بزرگ و یک چتر حمایتی بسیار بزرگتر است که همه باید خودشان را نسبت به آن مسئول بدانند. مسائل اختلافات مذهبی، اختلافات سیاسی، تفاوتهای فرقهای و مطالبات فرقهای، اینها مسائلی است که در این خانواده باید دیده بشود. اما اگر کسی میدان مبارزه را تشخیص ندهد و بیاید به سنگر خودیها حمله بکند از طریق تریبونش، به این بهانه که مثلاً اینها حافظان ایران نیستند، اینها دلشان در گرو ایران نیست، چرا؟ چون دلشان در گرو اسلام نیست، چون دلشان در گرو جمهوری اسلامی نیست. این خطرناک است. نه، ایرانی دلش در گرو ایران است، از هر رنگ و نژاد و قبیله و مذهب و دینی که باشد. ما باید توجه کنیم که پیششرط یا شرط نگذاریم. صاحبان تریبون مراقب باشند برای دفاع از ایران، شرط مذهبی، شرط قومی، شرط گروههای سیاسی و امثالهم را بهعنوان شرط حمایت از ایران قرار ندهند.
امامجمعه از جهت اعتبار اجتماعی و مقبولیت عمومی، باید واجد کدام ویژگیها باشد؟
مسأله ائمۀ جمعه همیشه همینطور بود. یعنی آن مدلی که حضرت امام (ره) در بحث ائمۀ جمعه شروع فرمودند، این بود که امام عملاً کسانی را که در شهرها نقشمحوری و مردمی داشتند و بیشترین نگاهها در تصمیمگیریها به آنها بود، اینها را بهعنوان امامجمعه نصب میکردند. بهاصطلاح امروز میگویند گاهی شما کسی را تعیین میکنید، گاهی کسی تعیّناً امام مردم است، یعنی به طور طبیعی در این جایگاه مردمی نشسته است، شما او را میآورید و برایش حکم صادر میکنید. اگر نظام تعیین ائمۀ جمعه از این مسیر بهتدریج غفلت بکند و خداینخواسته خارج بشود، اتفاقی که خواهد افتاد این است که امامجمعه تعیین میشود، اما امامِ جامعه و جامعِ متدینین نیست. این خطرناک است.
ما به میزانی که جایگاه مردمی و داشتن شبکه معتقد به این شخص را نادیده بگیریم، از آن اهدافی که برای امامت جمعه در شهرها در نظر گرفته شده است، فاصله خواهیم گرفت. ما کسی را میخواهیم که رهبری مردمش را در چارچوب مبانی اسلامی و چارچوب هدایتهای مقام معظم رهبری به دوش بکشد. مردم سخنان رهبری و آن هدایتهای رهبری را در ایشان بهعنوان یک پرتو احساس بکنند.
بهعبارتدیگر، یک جمله خوبی اخیراً از آقای رئیسجمهور دیدم که فرمودند – مضمونش این است – که ما نباید بگوییم کشور یک رئیسجمهور دارد؛ کشور ما باید سی و چند رئیسجمهور داشته باشد. مردم به طور طبیعی امامجمعه را کسی میبینند که بوی مقام معظم رهبری را میدهد، سابقاً بوی امام را میداد. مردم این را میخواهند؛ کسی که کاملاً بر دل مردم حاکم شده باشد، مردم او را پذیرفته باشند. اینطور بگویم: کسی باشد که مردم او را بهعنوان نماد دین و دینداری و راهبری دیندارانه به رسمیت شناخته باشند و رنگوبوی رهبری را در خودش بهقدر کافی داشته باشد. این الزام این تریبونهاست. اگر کسانی در این مستوا قرار بگیرند، بیشک میدانند و بیشک میتوانند آن انسجام ملی را حفظ کنند.
من مثالی بزنم. مثلاً فرض کنید بنده یا جنابعالی در یکی از دانشگاهها نماینده مقام معظم رهبری هستیم. شما وقتی وارد این دانشگاه میشوید، باید بدانید؛ مثلاً بیست هزار دانشجو و استاد و کارمند در این مجموعه هست و شما برای همه اینها آمدهاید و در خدمترسانی دینی به همه اینها مسئولیت دارید. اگر شما وقتی وارد این دانشگاه بشوید، از بین اینها پانصد نفر دانشجو، استاد و کارمند را که بهشدت مذهبی و انقلابی و مشتاق به رهبری هستند، بیرون بکشید و همه برنامههای دانشگاه را برای این پانصد نفر مدیریت و طراحی بکنید، این با اهدافی که برای حضور یک عالم در آنجا دیده شده است، کاملاً منافات دارد. شما برای بیست هزار نفر رفتهاید، نه برای پانصد نفر. امامجمعه هم باید همین باشد. حتی اگر دلش در گرو یک جمعی هست، اما چنان مدیریت بکند که همه مردم به او امید داشته باشند و در ایشان آنقدر بزرگی ببینند که اگر حتی این جمعی که ایشان تمایلی به آنها دارد، احتمالاً اشتباهی ازشان سر بزند، ایشان آنقدر حر و آزاده است که برای اصلاح آنها تلاش بکند و تذکر بدهد. به نظر من اینطور میشود سخن گفت.
بله، و اگر غیر این باشد و بخواهد متأسفانه از رانت و مسائل دیگر استفاده شود، دیگر آن اعتبار کلی هم از بین میرود.
بله، آنکه اصلاً نابود میکند. حتی مدیریت نکنند. بله، بله. حضرت امام(ره) خانوادهاش وارد سیاست نشدند. مقام معظم رهبری حتی با دامادهایشان شرط میکنند که شما نباید وارد کار اقتصادی بشوید. این مدل که زمینه را برای سوءاستفاده فراهم نکنیم، هوشمندانه مراقب باشیم که اطرافیان ما از ما سوءاستفاده نکنند و تخلفات خودشان را به نام ما قالب نزنند؛ این یکی از بااهمیتترین روشنبینیهای ائمۀ محترم جمعه است. روشنترین روشنبینی مدیران کشور هم همین است؛ مراقب باشد حواشی او به نام او خطا نکند، خطاهای خود را به نام او قالب نزنند. اگر احساس کرد که اینجا دارد سوءاستفاده میشود، اظهار برائت بکند. چون ما که نمیتوانیم جلوی تخلف افرادی را که به ما وابسته هستند، همیشه بگیریم.
ما باید تا جایی که میتوانیم، جلوی گره تخلف را بگیریم و اگر تخلفی سر زد، اظهار برائت کنیم، تصریح به برائت کنیم، دست مسئولین را برای برخورد با آن اشتباهی که صورتگرفته، آن خطایی که صورتگرفته، باز نگه داریم. چهره ما چهره عبوس و گرفتهای نشود اگر نظام با تخلف فرزندانمان برخورد میکند. شاد باشیم که نظام، حامی ما و حافظ ماست، حافظ چهره ماست. توجیه نکنیم. چه اشکال دارد؟ ممکن است فرزند من اشتباه کرده باشد؛ بیاید بگوید آقا من نتوانستم جلویش را بگیرم و اشتباه کرد و دستگاهها با این اشتباه برخورد کنند. با کمالمیل. هم مردم اگر در ما صفا و صداقت ببینند، باورمان میکنند و اصرار بر ماندن هم نکنند دیگر. اگر مثلاً گاهی… این مسائل همین است دیگر. یعنی گاهی آدم باید دوباره خودش را بازسازی کند، برود در خلوتش جبران بکند. چه مانعی دارد؟
ما چقدر مسئول در همه ابعاد داریم. شما در همه حوزههای مسئولیت میدانید که الان در کشور، گاهی کسی یک مدتی یک مسئولیتی دارد، بعد حالا یا وزیر است یا وکیل است یا مسئولیتهای پایینتر و میانی دارد، تا چند اشتباه میکند، یک مدتی فاصله میگیرد، خودش را بازسازی میکند، اصلاح میکند. هیچ مانعی ندارد آدم اگر مثلاً اشتباهی کرده است، برود بررسی بکند از کجا پیدا شد و دوباره خودش را بازسازی کند. ما که نمیخواهیم ثروتهایمان، شخصیتهایمان و ظرفیتهایمان را بعد از خدمت، حالا یک خطایی هم شد، بگوییم بکوبید و حذف کنید. نه، با آن برخورد بشود، برخورد سازنده. برود خودش را بسازد، نشان بدهد که اصلاح شده است. این تعابیر قرآن که میفرماید کسی که خطا کرد، بعد برود اصلاح کند، «أَصْلَحُوا» و «أَصْلَحَ» که در قرآن آمده، به همین معناست. خب بعضیها اشتباهی کردند، خب حالا اشتباه شد، خودش را بسازد، لجاجت نکند که بماند و هزینه برای انقلاب ایجاد کند. نباید این اتفاق بیفتد. انقلاب اسلامی آنقدر کریم و بزرگ است که اگر کسی خودش را بازسازی کرد، بعد از بازسازی و اصلاح، دوباره از او استفاده بکند.
به لحاظ محتوایی، بخشی از جامعه که حالا این بخش حتی شامل آگاهان و اهل سواد هم میشود، همیشه گاهی انتقاد دارند به بحث محتوای صحبتهای ائمه جمعه. حالا من نمیخواهم بگم همهاش درست است، ولی میگویند احساس میشود که اگر همه خطبهها را رویهم جمع کنیم، یک محتوای مفید و بهدردبخوری به دست نمیآید. آیا نظر شما هم همین است یا اینکه این رویکرد باید تغییر بکند؟
ببینید، من فکر میکنم شاید سخنرانی اخیری که حضرت آقا برای ائمه جمعه داشتند، دست گذاشتند روی همین اشکالی که جنابعالی فرمودید. یعنی اینکه گاهی مسائل ضعیفی بیان میشود، گاهی مثلاً امامجمعه در حد یک خبرگو عمل میکند. اخبار چطور پخش میشود؟ در طول این هفته اتفاقاتی افتاده، آنها را تکرار میکند، بدون اینکه یک افزودهای بر دانش مردم، بر معرفت مردم و بر استحکام مردم به دنبال داشته باشد. این خطرناک است. یعنی اگر بنا باشد که امامجمعه به دلهای بسته به انقلاب، امید ندهد، معرفت ندهد، تصویر روشنی ندهد، از حکمتها نگوید، از اهداف به نحو شایستهای دفاع نکند و صرفاً تکرار برخی از مسائل عمومی باشد، بهتدریج مردم هم از نمازجمعه فاصله خواهند گرفت. خیلی طبیعی است. شما اگر جایی بروید که فایدهای برایتان ندارد، بعد از ده جلسه، بیست جلسه، دیگر ترکش خواهید کرد.
انسان، مخصوصاً امروزه که اینهمه سر آدمها شلوغ شده است، وقتشان را جایی خرج میکنند که چیزی گیرشان بیاید؛ بنابراین اینکه حالا بیان میشود برخی از نمازهای جمعه واقعاً ممکن است از نظر کیفیت، آن الهامبخشی به مردم را نداشته باشند و روی دور تکرار و نقل فضای مجازی افتاده باشند و اطلاعات را در اختیار مردم بگذارند، درست است. امامجمعه باید یک چیزی داشته باشد.
مثلاً همین اخبار را با تحلیلی قرآنی، با تحلیلی روایی، با تحلیلی از سیره، برای مردم توضیح بدهد. وقتی این افزودهها در کار امامجمعه باشد، مردم دلگرم میشوند، مردم همراهی میکنند و اگر احیاناً این اتفاق نیفتد، بله دیگر، به همین ترتیب فاصله خواهند گرفت. نه فاصلهای که از نمازجمعه فاصله گرفته باشند، [بلکه] جنابعالی از رفتن به نماز بهتدریج دلسرد میشوید. نه اینکه باور به نمازجمعه ندارید، [بلکه] میگویید من چیزی گیرم نمیآید. اگر اینطور باشد، خب باید مسئولین امر و عزیزانی که در این زمینه تلاش میکنند، یک فکر روشن و یک بازنگری روشنی داشته باشند.
کد خبر 2105072
- خرید ارزان بلیط هواپیما از 900 ایرلاین رزرو ارزان 1.5 میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین 50 کشور در کوتاهترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
-
انتقاد استاد حوزه علمیه از رفع حصر؛شورای عالی امنیت ملی بررسی کند که نیاز انسجام ملی چنین تصمیماتی است؟!/بعضی از زندانیان یا محصورین شاید کوتاه نیایند
-
با رفع محدودیت تعدادی از شخصیتها اعتماد ملی ایجاد میشود؟
-
توضیحات مهاجرانی درباره آخرین وضعیت پرونده انفجار بندر رجایی؛ مقصرین دستگیر شدند + جزئیات
-
ادبیات عجیب مجری تلویزیون در واکنش به بیانیه جبهه اصلاحات؛ نقل روایتی از مصباح یزدی در صداوسیما که میگفت سعی کنید از الاغ کمتر نباشید!
-
عیادت محمدرضا عارف از سیدمحمد خاتمی در بیمارستان + تصویر
-
عیادت معاون پزشکیان از سید محمد خاتمی + عکس
-
عیادت سیدحسن خمینی از سید محمد خاتمی
-
پیشنهاد کرباسچی به پزشکیان؛ رییس صداوسیما را از دولت بیرون کنید/ رسانه ملی اهل مذاکره را اشعث و ابوموسی میخوانند و خارجی ها هم گیج میشوند!
-
عیادت محمدرضا عارف از سیدمحمد خاتمی در بیمارستان + تصویر
-
پیام تسلیت رهبر انقلاب درپی درگذشت استاد فرشچیان/ رهبری استاد فرشچیان را با چه صفاتی یاد کردند؟