“جنگ بدون بدن”، در جنگ 12 روزه / مقایسه نقش مردم در جنگ ایران و عراق با جنگ ۱۲ روزه / چرا جنگهای روزمره قابل اسطورهسازی نیستند؟

طاهری کیا در انتهای سخنان خود مطرح کرد که روی هم رفته، وضعیت مطرح شده در جنگ ۱۲ روزه به ایجاد اختلال در زندگی روزمره، و گسست در زندگی عادی مردم منتهی شد. او ظهور سوژه نظارهگر مدرن را حاصل این وضعیت می داند و می گوید: سوژهای به وجود آمد که شاهد ویرانی در دل شهر بود، اما نمیتوانست آن را مقدس یا توجیهپذیر جلوه دهد.
گروه اندیشه: دکتر سمیه توحیدلو دبیر نشست ششم «بازنمایی و جنگ»، در گزارش خود تلاش می کند با ارائه خلاصه ای از بحث های مطرح شده از سوی سخنرانان، مخاطب را در جریان بحث های نوین در حوزه جامعه شناسی قرار بدهد. این نشست ها، سلسله نشستهای انجمن جامعهشناسی ایران است که با همکاری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شده است. او در گزارش حاضر، به تحلیل انتقادی رویدادهای ۱۲ روزه جنگ از دیدگاه دکتر حامد طاهریکیا، جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات فرهنگی، می پردازد. طاهری کیا در سخنرانی خود با عنوان "سلاح بدون بدن"، به نقد مفهوم «بازنمایی» (Representation) میپردازد و آن را برای درک این رویدادها ناکافی میداند. او با استفاده از دیدگاه هانری برگسون، معتقد است که بازنمایی ابزاری سیاسی برای تقسیم و سادهسازی واقعیت است تا آن را قابل اندازهگیری و کنترل کند. این عمل، واقعیت را تحریف میکند و تنها روایتی خاص و مورد پسند قدرت را به تصویر میکشد. در مقابل، او از «شهود» (Intuition) به عنوان درک کلیت پیچیده یک پدیده دفاع میکند. طاهری کیا، با مقایسه رویدادهای جنگ ۱۲ روزه ، با جنگ کلاسیک ایران و عراق، تفاوتهای بنیادین آن ها را برجسته میکند.
از نظر او جنگ ایران و عراق مرزی و بدن مند، و در آن ایثار و شهادت بسیار تعیین کننده بود. اما رویدادهای جنگ ۱۲ روزه ، یک «جنگ بدون بدن» بود که در آن مردم عادی در خیابان، خانه و محل کار با سلاحهای مدرن و غیرمرئی (مثل پهپاد و موشک) هدف قرار گرفتند. این افراد قربانیان غیرفعال بودند و نه رزمندگان یا ایثارگرانی که آگاهانه درگیر جنگ باشند. این تفاوت باعث میشود که «بدن زندگی روزمره» مردم عادی، برخلاف بدن رزمندگان کلاسیک، قابل اسطورهسازی نباشد. بازنمایی قدرت تنها میتواند آن ها را مظلوم و قربانی نشان دهد، که این امر دستگاه بازنمایی را دچار خطای شناختی کرده و منجر به پنهان ماندن واقعیت ماجرا میشود. این گزارش در زیر از نظرتان می گذرد:
****
در سخنرانی «سلاح بدون بدن»، دکتر حامد طاهری کیا، جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات فرهنگی، به نقد بنیادین مفهوم «بازنمایی» میپردازد و آن را خلاف ماهیت رویدادهای جنگ ۱۲ روزه میداند. او هدف خود را پیچیده کردن این مسئله و ایستادگی در برابر سادهسازیهای سنتی بازنمایی اعلام میکند.
نقد«بازنمایی» از دیدگاه برگسون
طاهری کیا، با ارجاع به هنری برگسون، بیان میکند که بازنمایی (representation) کارکردی سیاسی دارد و مبتنی بر سلسلهمراتب قدرت است. وظیفه بازنمایی در علم مدرن، تقسیم، تکهتکه کردن و سادهسازی پدیدهها برای قابل محاسبه و اندازهگیری ساختن آن هاست. این عمل، واقعیت را تغییر داده و آن را مطابق میل قدرت درمیآورد.
او می افزاید: برگسون در مقابل، از «شهود» (intuition) دفاع میکند که به معنای درک کلیت پدیده در یک شبکه ارتباطی پیچیده است، زیرا ماهیت زندگی همواره در حال تغییر و تحول است.
اهمیت تکثر روایت
از نظر طاهری کیا، برای دسترسی به کلیت واقعیت، امکانپذیر ساختن تکثر روایت ضروری است. از نظر او بازنمایی، در عمل، صدای موقعیتهای شنیدهنشده و دیدهنشده را از بین میبرد و عملی خشونتآمیز محسوب میشود. او برای این موضوع به بررسی روایت و مقایسه آن در جنگ ۱۲ روزه اخیر با جنگ ۸ ساله ایران و عراق می پردازد. از نظر او در وضعیت ۱۲ روز اخیر سرکوب تکثر روایت صورت گرفته است. او تاکید می کند که با خاموش شدن اینترنت، روایتهای دیجیتالی مردم سرکوب شد و تنها تلویزیون سنتی (که آمارهای قبل از این رویداد، مشروعیت پایین آن را نشان میدهد، به اسطورهسازی پرداخت. این امر منجر به انباشت سرکوب و تبدیل آن به غرولندهای زیرپوستی در زندگی روزمره شد که ناامنی اقتصادی و سرمایهگذاری عاطفی را به همراه دارد.
از نظر این استاد دانشگاه اما جنگ ۸ ساله جنگ کلاسیک و بدنمند بوده تا جایی که در آن جنگ یک جنگ مرزی با «بدنهای درگیر به مرز» ، رزمندگان نظامی با پلاک، اسلحه و… بود. از نظر طاهری کیا، رشادتها، ایثارها و شهادتهای این بدنها، در قالب اسطورههایی چون عاشورا و جنگ کربلا، قابل بازنمایی و اسطورهسازی بود که به بسیج مردمی و کمکهایشان کمک میکرد. اما در جنگ ۱۲ روزه، جنگ «سلاح بدون بدن» و غیرکلاسیک بود. این جنگ درون شهر و «درون زندگی روزمره» اتفاق افتاد. از این رو در آن جنگ با استفاده از سلاحهای بدون بدن (مانند پهپاد و موشک) مواجه بودیم که از آسمان میآمدند. این یک جنگ غیرکلاسیک و مبتنی بر تکنولوژی بود که مردم آمادگی مواجهه با آن را نداشتند.
عدم امکان اسطورهسازی «بدن زندگی روزمره»
طاهری کیا در این نشست مطرح کرد که در جنگ ۱۲ روزه، با مردم عادی مواجه بودیم که در خیابان، سر کار یا در خانههای خود هدف قرار میگرفتند و نه رزمندگانی که آگاهانه به قصد شهادت به مرز رفته باشند.
از نظر این استاد دانشگاه، این افراد قربانی هستند، نه ایثارگر یا جهادگر، زیرا کنشی از خود ندارند و هیچ واکنشی نمیتوانند نشان دهند. او تاکید می کند که بازنمایی کلاسیک و تاریخی قادر به اسطورهسازی این «بدنهای زندگی روزمره» نیست، مگر این که آن ها را صرفاً مظلوم و قربانی جلوه دهد. این وضعیت، دستگاه بازنمایی را دچار خطای شناختی و اختلالات شناختی کرده می کند.
پیامدها و اختلالات
طاهری کیا در انتهای سخنان خود مطرح کرد که روی هم رفته، وضعیت مطرح شده به ایجاد اختلال در زندگی روزمره، و گسست در زندگی عادی مردم منتهی شد. او ظهور سوژه نظارهگر مدرن را حاصل این وضعیت می داند و می گوید: سوژهای به وجود آمد که شاهد ویرانی در دل شهر بود، اما نمیتوانست آن را مقدس یا توجیهپذیر جلوه دهد.
او «اختلال زبان» را حاصل مواجهه با چنین رخدادی می داند. از نظر طاهری کیا آنچه نمیتواند به زبان آید، وجوه زیباشناختی دارد و به گفته آگامبن، «شاهدان فاجعه» کسانی هستند که به دلیل رنج شدید، توان تکلم خود را از دست دادهاند.
این استاد دانشگاه، در نهایت «آینده سیاسی» چنین وضعیتی را مورد بررسی قرار داد و گفت: عدم توانایی نظام قدرت در بازنمایی واقعی این وضعیت، «اصل داستان زندگی روزمره» را پنهان کرد که به"غرولندهای ادامهدار و زیرپوستی انجامید و میتواند آینده سیاسی ایران را شکل دهد.
۲۱۶۲۱۶
کد خبر 2114872
- خرید ارزان بلیط هواپیما از 900 ایرلاین رزرو ارزان 1.5 میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین 50 کشور در کوتاهترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
-
حضور فراستخواه در نشست «پشت پرده آگاهی: واقعیت در عصر چندگانگی روایت ها»
-
پویایی رویکرد های نظری در باره نابرابری اجتماعی
-
"جنگ بدون بدن"، در جنگ 12 روزه / مقایسه نقش مردم در جنگ ایران و عراق با جنگ ۱۲ روزه / چرا جنگهای روزمره قابل اسطورهسازی نیستند؟